1. Like Raggedy Ann, she was a tabula rasa.
[ترجمه گوگل]مانند راگیدی آن، او یک تبولا راسا بود
[ترجمه ترگمان]، مثل \"Raggedy ان\"، اون یک لوح سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We dubbed this plating the Tabula Rasa: Enjoy your morsel, meditate on the white space.
[ترجمه گوگل]ما این آبکاری را Tabula Rasa نامگذاری کردیم: از لقمه خود لذت ببرید، در فضای سفید مراقبه کنید
[ترجمه ترگمان]ما این کار را the Tabula Rasa و از morsel لذت می بریم، در فضای سفید تمرکز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. If we start with a tabula rasa and the gods could design a wine for the way we eat now, it would be German Riesling.
[ترجمه گوگل]اگر با یک tabula rasa شروع کنیم و خدایان بتوانند شرابی را برای طرز غذا خوردن ما طراحی کنند، آن رایزلینگ آلمانی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر با یک لوح حکاکی شده شروع کنیم و خدایان بتوانند برای راهی که اکنون می خوریم، شرابی پیدا کنیم، آن هم ریسلینگ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And a flat, paper-sized slate, a latter day tabula rasa, is still changing all of the above in ways we haven't yet measured.
[ترجمه گوگل]و یک تخته تخته به اندازه کاغذ، یک تابلوی روز آخر، هنوز همه موارد فوق را به روشی که ما هنوز اندازه گیری نکرده ایم تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]و یک لوح سفید، یک لوح سفید به اندازه کاغذ، هنوز هم در حال تغییر دادن همه چیزهایی است که هنوز اندازه گیری نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. France had become a Tabula rasa, and everything had to be reorganized.
[ترجمه گوگل]فرانسه تبدیل به یک Tabularasa شده بود و همه چیز باید سازماندهی می شد
[ترجمه ترگمان]فرانسه به صورت یک لوح سفید درآمده بود و همه چیز باید تجدید سازمان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You write text, you doodle, you cross things out. . . quite literally a tabula rasa.
[ترجمه گوگل]شما متن می نویسید، ابله می کنید، چیزها را خط می زنید کاملاً به معنای واقعی کلمه یک Tabula Rasa
[ترجمه ترگمان]، تو متن رو می نویسی \"you\" همه چیز رو به معنای واقعی جلوه میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They wanted to start again with nothing but their reason and a tabula rasa clean slate.
[ترجمه گوگل]آنها میخواستند با هیچ چیزی جز دلیل خود و یک تابلوی پاک راسا شروع کنند
[ترجمه ترگمان]می خواستند با هیچ چیز جز عقل خود و یک لوح زمرد جدید شروع به کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I always start a novel from a state of tabula rasa.
[ترجمه گوگل]من همیشه یک رمان را از حالت جدول رسا شروع می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه یک رمان را از روی لوح حکاکی شده شروع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The unquestionable leitmotiv of the current development of the nation could be summarized as a mechanical tabula rasa of the past.
[ترجمه گوگل]انگیزه بی چون و چرای توسعه کنونی کشور را می توان به عنوان جدول مکانیکی گذشته خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]مفهوم مسلم توسعه کنونی کشور را می توان به صورت یک لوح حکاکی شده در گذشته خلاصه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید