tabor

/ˈteɪbər//ˈteɪbə/

معنی: طبل، طبله، تنبور، دمبک، تبیره، تبیره زدن، تنبور زدن
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی: تبیر)، طبل کوچک، کوس کوچک، دهل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small drum, formerly hung from the neck of a pipe or fife player and used to provide rhythmic accompaniment.

جمله های نمونه

1. The countryside south of Tabor is mainly cereal-growing, dotted here and there with little lakes.
[ترجمه گوگل]حومه جنوب تابور عمدتاً غلات کشت می‌شود و این‌جا و آنجا پر از دریاچه‌های کوچک است
[ترجمه ترگمان]ییلاقات اطراف Tabor عمدتا غلات در حال رشد است که در اینجا و آنجا با دریاچه های کوچکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The villages on the road for Tabor looked less dilapidated than Prague.
[ترجمه گوگل]روستاهای سر راه تابور نسبت به پراگ مخروبه تر به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]دهکده ها در جاده for از پراگ کم تر به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the outskirts of Tabor there were long rows of multi-storey apartment blocks of an extraordinary ugliness; many flats looked empty.
[ترجمه گوگل]در حومه تابور ردیف های طولانی از بلوک های آپارتمانی چند طبقه با زشتی فوق العاده وجود داشت بسیاری از آپارتمان ها خالی به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]در حومه of ردیفی از ساختمان های چندین طبقه، چند ساختمان مختلف از زشتی عجیب و غریب دیده می شد؛ بسیاری از خانه ها خالی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tabor re - appears in history no more as a stone quarry but as a pagan sanctuary.
[ترجمه گوگل]تابور دوباره در تاریخ نه به عنوان یک معدن سنگ بلکه به عنوان یک پناهگاه بت پرست ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ، در تاریخ به عنوان یک پناه گاه سنگی به نظر می رسد، بلکه به عنوان یک پناه گاه کافر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From 1942 - 1944 the summit of Tabor served as a training camp for Polish soldiers.
[ترجمه گوگل]از سال 1942 تا 1944 قله تابور به عنوان یک اردوگاه آموزشی برای سربازان لهستانی خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴، اجلاس of به عنوان یک اردوگاه آموزشی برای سربازان لهستانی خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So Barak went down from mount Tabor, and ten thousand men after him.
[ترجمه گوگل]پس باراک از کوه تابور پایین آمد و ده هزار مرد پس از او
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب Barak از کوه tabor پیاده شدند و ده هزار نفر پس از او رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So Barak went down from Mount Tabor with ten thousand men after him.
[ترجمه گوگل]پس باراک با ده هزار مرد پس از خود از کوه تابور فرود آمد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب Barak با ده هزار مرد پس از او از کوه tabor پائین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tabor took on the air of a knight of old.
[ترجمه گوگل]تابور هوای یک شوالیه قدیم را به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]tabor به شکل شوالیه پیر درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then they told Sisera that Barak the son of Abinoam had gone up to Mount Tabor.
[ترجمه گوگل]سپس به سیسرا گفتند که باراک پسر ابینعام به کوه تابور رفته است
[ترجمه ترگمان]سپس به Sisera گفتند که باراک پسر Abinoam به کوه Tabor رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And they showed Sisera that Barak the son of Abinoam was gone up to mount Tabor.
[ترجمه گوگل]و به سیسرا نشان دادند که باراک پسر ابینعام به کوه تابور رفته است
[ترجمه ترگمان]و آن ها نشان دادند که باراک پسر of برای سوار شدن به Tabor رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When they told Sisera that Barak son of Abinoam had gone up to Mount Tabor.
[ترجمه گوگل]وقتی به سیسرا گفتند که باراک پسر ابینعام به کوه تابور رفته است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها به Sisera گفتند که پسر \"باراک\" از \"Abinoam\" به \"کوه Tabor\" رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the basis of this exegesis, the Theophany of Tabor turns out to be a Trinitarian event (cf. Mt 16f).
[ترجمه گوگل]بر اساس این تفسیر، تئوفانی تابور یک رویداد تثلیثی به نظر می رسد (نک Mt 16f)
[ترجمه ترگمان]بر پایه این تفسیر، Theophany of Tabor به یک رویداد Trinitarian تبدیل می شود (ام ۱۶ f)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبل (اسم)
drum, tom-tom, tambourine, tympan, tabor, tambour, tatoo

طبله (اسم)
tabor, little drum, small tray

تنبور (اسم)
tabor, tambour

دمبک (اسم)
tabor

تبیره (اسم)
tabor

تبیره زدن (فعل)
tabor

تنبور زدن (فعل)
tabor

انگلیسی به انگلیسی

• mountain in northern israel
small drum formerly played to accompany a fife or pipe (also tabour)

پیشنهاد کاربران

بپرس