tabloid

/ˈtæblɒjd//ˈtæbloɪd/

معنی: چکیده، روزنامه نیم قطع و مصور، خلاصه شده، تلخیص شده
معانی دیگر: خلاصه، کوته وار، تخلیص شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a newspaper with pages approximately half the standard size, often containing sensational material or gossip.
صفت ( adjective )
• : تعریف: sensational and lurid.

- tabloid journalism
[ترجمه گوگل] روزنامه نگاری تبلوید
[ترجمه ترگمان] روزنامه مصور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. 'Carnage at Airport ', screamed the tabloid headline.
[ترجمه گوگل]تیتر تبلویدها "قتل عام در فرودگاه" را فریاد زد
[ترجمه ترگمان]کشتار در فرودگاه، تی تر روزنامه ها را فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tabloid papers labelled him "an evil sex monster".
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید او را "یک هیولای جنسی شیطانی" نامیدند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور به او لقب \"یک هیولای شیطانی بد\" داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tabloid newspapers have fastened on popular psychology.
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید به روانشناسی عامه پسند بسته اند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور در روانشناسی محبوب بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He believes that the tabloid press has behaved disgracefully.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که مطبوعات تبلوید رفتار ناپسندی داشته اند
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که مطبوعات تابلوئید به طور ناشایستی رفتار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of those photos they show in tabloid newspapers are nothing but porn.
[ترجمه گوگل]برخی از آن عکس هایی که در روزنامه های تبلوید نشان می دهند چیزی جز پورن نیست
[ترجمه ترگمان]بعضی از عکس هایی که در روزنامه های مصور دیده می شوند، چیزی جز فیلم های مستهجن نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tabloid hysteria about the murders has increased public fears.
[ترجمه گوگل]هیستری تبلوید در مورد قتل ها باعث افزایش ترس عمومی شده است
[ترجمه ترگمان]ناآرامی این روزنامه در مورد این قتل ها نگرانی های عمومی را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is an object of ridicule in the tabloid newspapers.
[ترجمه گوگل]او مورد تمسخر روزنامه های تبلوید است
[ترجمه ترگمان]او در روزنامه های مصور پر از تمسخر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tabloid newspapers pander to the lowest common denominator.
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید به پایین ترین مخرج مشترک می پردازند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های این روزنامه دارای پایین ترین مخرج مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Royal gossip is a staple of the tabloid press.
[ترجمه گوگل]شایعات سلطنتی یکی از عناصر اصلی مطبوعات تبلوید است
[ترجمه ترگمان]شایعات سلطنتی یکی از عمده مطبوعات این تابلوئید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Finance Minister's fall from grace gave the tabloid press great satisfaction.
[ترجمه گوگل]سقوط وزیر دارایی باعث رضایت مطبوعات تابلید شد
[ترجمه ترگمان]سقوط وزیر دارایی از لطف و برکت به مطبوعات این تابلوئید مایه خشنودی فراوان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tabloid press kicked up a stink about his seven-day visit.
[ترجمه گوگل]مطبوعات تبلوید درباره دیدار هفت روزه او بوی تعفن برانگیخت
[ترجمه ترگمان]روزنامه tabloid در مورد هفت روز ورودش به روزنامه گند زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tabloid press had a field day with the latest government scandal.
[ترجمه گوگل]مطبوعات تبلوید با آخرین رسوایی دولتی روز میدانی داشتند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات تابلوئید روز کاری با آخرین رسوایی دولت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The story was seized on by the tabloid press, who printed it under huge headlines.
[ترجمه گوگل]این داستان توسط مطبوعات تبلوید، که آن را تحت عناوین بزرگ چاپ کردند، مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این داستان توسط مطبوعات تابلوئید که تحت تی تر درشت چاپ می شد، گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He launched into a verbal assault on tabloid journalism.
[ترجمه گوگل]او حمله لفظی به روزنامه نگاری تبلوید را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او وارد یک حمله کلامی به روزنامه tabloid شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکیده (اسم)
abstract, tabloid, ooze

روزنامه نیم قطع و مصور (اسم)
tabloid

خلاصه شده (صفت)
tabloid, resumed, summarized

تلخیص شده (صفت)
tabloid

انگلیسی به انگلیسی

• small format newspaper providing news in a condensed form and containing sensational material or gossip
a tabloid is a newspaper that is printed on small paper measuring approximately 30 cm. by 40 cm. tabloids have short articles, lots of photographs, and are generally considered to be less serious than other newspapers. see also broadsheet.

پیشنهاد کاربران

1. روزنامه قطع کوچک 2. ( روزنامه ) قطع کوچک 3. ( مطبوعات ) جنجالی
مثال:
younger voters tended towards the tabloid press
رای دهندگان جوانتر به سمت مطبوعات و جراید قطع کوچک و جنجالی گرایش داشتند.
روزنامه نگاری تَبلوید ( Tabloid journalism ) ؛ یک سبک پرطرفدار روزنامه نگاری است که در بین عموم به نشریات زرد و شایعه پراکن شهرت دارند. این نشریات به مسائل احساسی و رمانتیک، گزارش حوادث و جنایات و شایعات رایج می پردازند.
...
[مشاهده متن کامل]

تَبلوید ( Tabloid ) به معنای �خلاصه شده� است. در صنعت روزنامه، روزنامه ها از نظر اندازهٔ کاغذ به سه اندازهٔ روزنامه نیم قطع، ( Tabloid ) برلینی ( Berliner ) و روزنامه قطع بزرگ ( Broadsheet ) تقسیم می شوند. از آنجا که اکثر روزنامه های شایعه پرداز و زرد در حالت نیم قطع ( Tabloid ) چاپ می شدند، نام تَبلوید به صورت غیررسمی و توسط عموم، بر این نوع روزنامه ها گذاشته شد.
از روزنامه های تبلوید معروف می توان به دیلی میل، دیلی اکسپرس، نشنال اینکوایر، سان و نیوز آو د ورلد نام برد.
روزنامه نگاری تبلوید در دوران معاصر، بیشتر به سمت پلتفرم های آنلاین رفته است و با پوشش اخبار مربوط به افراد مشهور و سرگرمی ساز، به دنبال مخاطب های جوان می گردند.
@WIKIPEDIA. org
💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire
. . . He was referring to Harry Helmsley, the billionaire real estate developer, owner of the Empire State Building and other trademark properties, married to the flamboyant Leona Helmsley, notorious tabloid grist as the “Queen of Mean”. ( In 1988, Helmsley was charged with financial fraud for inflating the value of his buildings and tax evasion, but was judged too frail to stand trial, while Leona was convicted and sent to prison. )
. . . Then, Trump and the Penn Central manager walked down Lexington Avenue, where a tabloid headline shrieked about the arrest of a New Jersey mayor for taking a $800, 000 bribe. “There is no goddamn mayor in American worth $800, 000, ” Trump said, according to his biographer, Wayne Barrett. I can buy a US senator for $200, 000.

روزنامه مصور و نیم قطع
sensational, livid, lurid, sensationalistic, sensationist, sultry
اخبار بنفش
( of or relating to ) A type of popular newspaper with small pages that has many pictures and short, simple reports
روزنامه نیم قَطع ( به انگلیسی: Tabloid ) روزنامه ای است که ابعاد کاغذ چاپ آن از روزنامه های استاندارد کوچکتر است.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح روزنامه نگاری نیم قَطع تأکید بر موضوعاتی دارد مانند داستان های جنایی پر سر و صدا، طالع بینی، شایعات مشهور و تلویزیونی، با اینحال مرجعی برای روزنامه های منتشر شده استاندارد نیست.
The tabloid press
A tabloid newspaper
The Finance Minister's fall from grace gave the tabloid press great satisfaction

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tabloid?q=tabloids• https://en.wikipedia.org/wiki/Tabloid_(newspaper_format)
روزنامه
پر از عکس و مطالب اغراق آمیز
منبع: سایت بیاموز
Noun - countable :
newspaper that has small pages, a lot of photographs, and stories mainly about sex, famous people etc rather than serious news
Broadsheet
روزنامه مبتذل [با قطع کوچک، عکس زیاد و گزارشهای سطحی و عوام پسند]
روزنامه کوچک که به جای پرداختن به مسائل جدی به مسائل زرد می پردازد.
روزنامه زرد
روزنامه ای که بیشترشو عکس و تصاویر تشکیل میده و به جنجال میپردازه تا به اخبار
روزنامه ای نیم قطع و مصور که به اطلاعات زندگی افراد مشهور میپردازد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس