tableau

/təˈbloʊ//ˈtæbləʊ/

معنی: تابلو، پرده نقاشی، جدول، دور نمای نقاشی
معانی دیگر: نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tableaus, tableaux
(1) تعریف: an artistically arranged group of actors who remain motionless for a moment on stage, as at the end of a scene.

(2) تعریف: a dramatic scene or description.

جمله های نمونه

1. History is nothing more than a tableau of crimes and misfortunes.
[ترجمه گوگل]تاریخ چیزی نیست جز تابلویی از جنایات و بدبختی ها
[ترجمه ترگمان]تاریخ چیزی جز تابلو جنایت و بدبختی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They admired the tableau of the Nativity.
[ترجمه گوگل]تابلوی میلاد را تحسین کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تابلوی میلاد مسیح را تحسین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The procession included a tableau of the Battle of Hastings.
[ترجمه گوگل]این صفوف شامل تابلویی از نبرد هاستینگز بود
[ترجمه ترگمان]این مراسم شامل یک تابلو از جنگ هیستینگز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tableau was a pleasing artistic picture as much as a family record.
[ترجمه گوگل]تابلو به همان اندازه که یک کارنامه خانوادگی بود یک تابلوی هنری دلنشین بود
[ترجمه ترگمان]این تابلو یک تصویر هنری دلپذیر و به اندازه یک سابقه خانوادگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My hideous tableau vivant, however, will function as an equally effective go-away.
[ترجمه گوگل]با این حال، تابلوی ترسناک من به عنوان یک راه حل به همان اندازه موثر عمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این هم در تابلوی نقاشی زشت من هم به اندازه یک حرکت موثر عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The method starts from an efficient tableau and constructs others by pivoting.
[ترجمه گوگل]این روش از یک تابلوی کارآمد شروع می شود و با چرخش، دیگران را می سازد
[ترجمه ترگمان]این روش از یک تابلو کارآمد شروع می شود و دیگران را به عنوان محور می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Posing in a tableau, they artfully remove their masks, only to reveal more masks underneath.
[ترجمه گوگل]آنها با ژست گرفتن در یک تابلو، هنرمندانه نقاب‌های خود را برمی‌دارند، اما ماسک‌های بیشتری در زیر آن نمایان می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ژست دهی در تابلو، آن ها به طور ماهرانه ای masks را از بین می برند، فقط برای نشان دادن ماسک بیشتر در زیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By day the town is a small tableau of white-washed homes.
[ترجمه گوگل]شهر در روز تابلوی کوچکی از خانه‌های سفیدپوش است
[ترجمه ترگمان]در روز، این شهر یک تابلو کوچک از خانه های شسته شده سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tableau is no longer primal feasible and one further pivot as shown. is required to achieve an optimal tableau in which.
[ترجمه گوگل]جدول دیگر امکان پذیر نیست و یک محور دیگر همانطور که نشان داده شده است برای دستیابی به یک تابلوی بهینه مورد نیاز است که در آن
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی دیگر امکان پذیر نیست و یک محور دیگر نیز نشان داده شده است برای رسیدن به یک جدول بهینه مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So, if we put then the tableau is optimal for.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر قرار دهیم، تابلو بهینه است
[ترجمه ترگمان]پس اگر قرار بگذاریم این تابلو برای ما بهینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tableau is no longer optimal, so we must pivot in the x 1 -column to restore dual feasibility.
[ترجمه گوگل]جدول دیگر بهینه نیست، بنابراین باید در ستون x 1 چرخش کنیم تا امکان سنجی دوگانه را بازیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]این تابلو دیگر بهینه نیست، بنابراین ما باید در ستون x ۱ قرار دهیم تا امکان پذیری دوگانه را احیا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had liked especially the tableau of the Assumption, when the rockets launched the Madonna into heaven.
[ترجمه گوگل]او به خصوص تابلوی فرض را دوست داشت، زمانی که موشک ها مدونا را به بهشت ​​پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]او به ویژه تابلو حضرت مریم را دوست داشت، هنگامی که موشک مریم عذرا را به آسمان پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But he see a horrible tableau. There's much baby to surround the town.
[ترجمه گوگل]اما تابلوی وحشتناکی را می بیند بچه های زیادی اطراف شهر را احاطه کرده اند
[ترجمه ترگمان] ولی اون یه تابلو وحشتناک داره خیلی بچه است که این شهر را احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This panoramic tableau from Burroughs’ Barsoom novel “Thuvia, Maid of Mars” epitomizes Frazetta’s singular style.
[ترجمه گوگل]این تابلوی پانوراما از رمان بارسوم باروز با عنوان "Thuvia, Maid of Mars" تجسم سبک منحصر به فرد فرازتا است
[ترجمه ترگمان]این فیلم پانوراما از رمان \"Thuvia\"، \"Thuvia، دوشیزه مریخ\" بطور خلاصه به سبک منحصر به فرد Frazetta اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابلو (اسم)
sign, panel, board, tableau

پرده نقاشی (اسم)
canvas, canvass, tableau

جدول (اسم)
curb, list, schedule, tableau, table, chart, diagram

دورنمای نقاشی (اسم)
tableau

تخصصی

[سینما] تابلو
[ریاضیات] جدول

انگلیسی به انگلیسی

• dramatic scene, vivid description; representation of a scene in which all the actors stand silent and motionless
a tableau is a scene from history or a legend, represented by people standing on a stage wearing costumes or by a painting, sculpture, or photograph.

پیشنهاد کاربران

tableau ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: مجلس 2
تعریف: در ساختار غیرارسطویی و خطی، بخشی از نمایش که با تغییر آرایه و موقعیت، بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و مکانی، همراه است
در بعضی موارد تصویر معنا میده

بپرس