trustworthiness


اعتماد، قابلیت، موثقیت

جمله های نمونه

1. Her actions witness to her trustworthiness.
[ترجمه یوفوریا] اقدامات او گواهی بر امانتداری اوست
|
[ترجمه گوگل]اعمال او گواه قابل اعتماد بودن اوست
[ترجمه ترگمان]اقدامات او به قابل اعتماد بودن او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dave was a little lacking in the trustworthiness department.
[ترجمه گوگل]دیو در بخش اعتماد کمی کمبود داشت
[ترجمه ترگمان]دیو در department قابل اعتمادی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such as efficiency, courtesy, and trustworthiness - may play a major role in product differentiation.
[ترجمه گوگل]مانند کارایی، ادب و اعتماد - ممکن است نقش مهمی در تمایز محصول داشته باشند
[ترجمه ترگمان]چنین بهره وری، تواضع، و قابل اعتماد بودن ممکن است نقش مهمی در تمایز محصول ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trustworthiness, open your that fanlight lock in my heart such as a key, let us open heart, the bathes the sunlight of that comity.
[ترجمه گوگل]امانت داری، آن قفل بادبزنت را در دلم باز کن مثل کلید، بگذار دل را باز کنیم، نور خورشید آن کمیت را غسل دهد
[ترجمه ترگمان]در را باز کن، دریچه بالای پنجره را مثل یک کلید در قلب من قفل کن، نور خورشید آن چارچوب را زیر و رو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fourthly, we should draw into honesty and trustworthiness mechanism, mediative mechanisms among association and perfect the diversification of disputing settlement mechanism.
[ترجمه گوگل]چهارم، ما باید به سازوکار صداقت و امانت، سازوکارهای میانجی در میان انجمن‌ها و تنوع بخشیدن به مکانیسم حل و فصل اختلافات را کامل کنیم
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، ما باید به مکانیسم قابل اعتماد و قابل اعتماد اعتماد کنیم، مکانیسم های mediative را در میان تداعی و تنوع مکانیسم حل اختلاف ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Priority service, honesty and trustworthiness is our business objectives.
[ترجمه گوگل]خدمات اولویت دار، صداقت و امانت داری اهداف تجاری ماست
[ترجمه ترگمان]خدمات اولویت، صداقت و قابل اعتماد بودن اهداف کسب وکار ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trustworthiness is of noumenal value in the traditional Chinese moral theory and practice, which is consistent with the moral connotation in the healthy growth of socialist market economy.
[ترجمه گوگل]در تئوری و عمل اخلاقی سنتی چینی که با مفهوم اخلاقی در رشد سالم اقتصاد بازار سوسیالیستی مطابقت دارد، قابل اعتماد بودن ارزش اسمی دارد
[ترجمه ترگمان]Trustworthiness یک ارزش ذاتی در تئوری و عمل سنتی چینی است که با مفهوم اخلاقی در رشد سالم اقتصاد بازار سوسیالیستی سازگاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Efficiency, courtesy, and trustworthiness may play a major role in product differentiation.
[ترجمه گوگل]کارایی، ادب و اعتماد ممکن است نقش مهمی در تمایز محصول داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بهره وری، تواضع و قابل اعتماد بودن ممکن است نقش مهمی در تمایز محصول ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recognition of the total truth and trustworthiness of Holy Scripture is essential to a full grasp and adequate confession of its authority.
[ترجمه گوگل]به رسمیت شناختن حقیقت کامل و قابل اعتماد بودن کتاب مقدس برای درک کامل و اعتراف کافی به اعتبار آن ضروری است
[ترجمه ترگمان]شناخت حقیقت کلی و قابل اعتماد بودن کتاب مقدس برای درک کامل و اعتراف کافی از قدرت آن ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without meaningful ongoing professional development, there is little trustworthiness or trust.
[ترجمه گوگل]بدون توسعه حرفه ای معنادار مداوم، قابل اعتماد یا اعتماد کمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بدون پیشرفت معنی دار در پیشرفت حرفه ای، قابل اعتماد بودن و قابل اعتماد بودن کمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trustworthiness, let mind blemish, make the comity long to save, make the world fine!
[ترجمه گوگل]امانتداری، اجازه دهید ذهن لکه دار شود، کمیت را برای نجات مشتاق کنید، دنیا را خوب کنید!
[ترجمه ترگمان]Trustworthiness، اجازه دهید عیب و ایرادی داشته باشد، the را به مدت طولانی نگه دارید تا پس انداز کنید، دنیا را خوب کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To detect the trustworthiness of HIV - 1 antibody in the urine specimens.
[ترجمه گوگل]هدف: تشخیص قابل اعتماد بودن آنتی بادی HIV - 1 در نمونه های ادرار
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی قابلیت اعتماد آنتی بادی آی وی ۱ در نمونه های ادرار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The argument here is that capital signals the trustworthiness of a bank.
[ترجمه گوگل]بحث در اینجا این است که سرمایه نشانه قابل اعتماد بودن یک بانک است
[ترجمه ترگمان]بحث در اینجا این است که سرمایه، قابلیت اعتماد یک بانک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coagulate the culture essence, shows the trustworthiness spreads.
[ترجمه گوگل]انعقاد جوهره فرهنگ، نشان می دهد که قابل اعتماد گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]در اصل فرهنگ، قابلیت اعتماد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ability to accurately detect the trustworthiness of others allows the perceiver to identify co-operators and reduces the risk of being exploited.
[ترجمه گوگل]توانایی تشخیص دقیق قابل اعتماد بودن دیگران به درک کننده اجازه می دهد تا همکاران را شناسایی کند و خطر استثمار شدن را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]توانایی شناسایی دقیق قابلیت اعتماد دیگران اجازه می دهد تا ادراک کننده در شناسایی co شناسایی و خطر سواستفاده از آن را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dependability, quality of being reliable

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : trust / entrust
✅️ اسم ( noun ) : trust / trustworthiness
✅️ صفت ( adjective ) : trustable / trusting / trustworthy / trusty / trustful
✅️ قید ( adverb ) : trustingly
noun
/ˈtrəstwɜːr�ines/
means reliable
دیکشنری آبادیس خیلی خوبه اما اگه امکان داره بگید این کلمه چیه؟یعنی اسمه فعله چیه؟
بر اساس فرهنگ هزاره:
اعتبار
قابلیت اعتماد
قابلیت اعتماد
قابلیت اعتماد
وثوق، قابلیت اعتماد
قابل اعتماد بودن
امانتداری
وثوق پذیری
خاطرجمعی
قابلیت اعتماد

توانایی اتکا و اعتماد به صداقت و درستی دیگری، قابلیت اعتماد

بپرس