truce

/ˈtruːs//truːs/

معنی: متارکه، متارکه جنگ، جنگ ایست، قرارداد متارکه موقت جنگ
معانی دیگر: آتش بس موقت، متارکه ی جنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stoppage or ending of armed conflict by mutual agreement of warring parties; armistice.
مترادف: armistice, cease-fire
مشابه: halt, modus vivendi, peace, respite, suspension

(2) تعریف: an agreement establishing a stopping of hostilities; peace treaty.
مترادف: armistice, cease-fire
مشابه: accord, agreement, pact, peace, treaty

جمله های نمونه

1. Our enemy has greatly strengthened during the truce talks.
[ترجمه حسين ب ح] کشمکش
|
[ترجمه گوگل]دشمن ما در جریان مذاکرات آتش بس بسیار تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]دشمن ما در طول مذاکرات آتش بس به شدت تقویت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They agreed to call a truce .
[ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند که آتش بس برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]موافقت کردند که آتش بس اعلام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A truce was declared between the two armies.
[ترجمه گوگل]آتش بس بین دو ارتش اعلام شد
[ترجمه ترگمان]آتش بس بین دو ارتش اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A temporary truce had been reached earlier that year.
[ترجمه گوگل]اوایل همان سال یک آتش بس موقت حاصل شده بود
[ترجمه ترگمان]یک آتش بس موقت در اوایل همان سال به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The argument resolved itself into an uneasy truce.
[ترجمه گوگل]این بحث به یک آتش بس ناآرام ختم شد
[ترجمه ترگمان]بحث به آتش بس موقت تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He welcomed the truce, but pointed out it was of little comfort to families spending Christmas without a loved one.
[ترجمه گوگل]او از آتش بس استقبال کرد، اما اشاره کرد که برای خانواده هایی که کریسمس را بدون عزیزی سپری می کنند، آرامش چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]او از متارکه جنگ استقبال کرد، اما اشاره کرد که برای خانواده هایی که کریسمس را بدون دوست داشتن سپری می کنند آرامش اندکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hot weather gave the old man a truce from rheumatism.
[ترجمه زهره] هوای گرم قدری رماتیسم پیرمرد را بهتر کرد
|
[ترجمه گوگل]هوای گرم پیرمرد را از رماتیسم نجات داد
[ترجمه ترگمان]باد گرمی از رماتیسم به پیرمرد ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was an uneasy truce between Alex and Dave over dinner.
[ترجمه گوگل]بین الکس و دیو هنگام شام، آتش بس ناآرامی برقرار شد
[ترجمه ترگمان]یک آتش بس موقت بین الکس و دیو در طول شام وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The two-day truce collapsed in intense shellfire.
[ترجمه گوگل]آتش بس دو روزه در تیراندازی شدید فروپاشید
[ترجمه ترگمان]آتش بس دو روزه در shellfire درهم فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A truce has been patched up.
[ترجمه گوگل]آتش بس بسته شده است
[ترجمه ترگمان]آتش بس برقرار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That peace often looked like a brief truce before the next plunge into war.
[ترجمه گوگل]آن صلح اغلب مانند یک آتش بس کوتاه قبل از فرو رفتن بعدی در جنگ به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]این آرامش اغلب مانند یک آتش بس کوتاه قبل از فرو رفتن در جنگ به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The two sides called a truce to avoid further bloodshed.
[ترجمه گوگل]دو طرف برای جلوگیری از خونریزی بیشتر آتش بس دادند
[ترجمه ترگمان]طرفین خواهان آتش بس برای جلوگیری از خونریزی بیشتر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The guerrillas have called a one-month truce.
[ترجمه گوگل]چریک ها آتش بس یک ماهه اعلام کرده اند
[ترجمه ترگمان]چریک ها آتش بس یک ماهه اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The priest helped to negotiate a truce between the warring sides.
[ترجمه گوگل]کشیش به مذاکره برای آتش بس بین طرفین درگیر کمک کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش به مذاکره در مورد آتش بس میان طرفین درگیر کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The white flag is a symbol of a truce or surrender.
[ترجمه گوگل]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متارکه (اسم)
abandonment, truce, armistice, cessation, suspension

متارکه جنگ (اسم)
truce

جنگ ایست (اسم)
truce

قرارداد متارکه موقت جنگ (اسم)
truce

انگلیسی به انگلیسی

• armistice, cease fire; relief from trouble
a truce is an agreement between two people or groups to stop fighting or arguing for a short time.

پیشنهاد کاربران

یک گونه سازش است.
آتش بس برابر این واژه هست ولی خودش نیست.
Truce یک سازش کوتاه است که می تواند به سوی آشتی برود.
Call a ) ceasefire/truce/armistice )
همشون به معنی آتش بس هستند و همشون هم موقتی هستند تا اینکه به یک peace agreement برسن و جنگ end بشه.
اون دوستمون که لایک زیادی هم گرفته به اشتباه عنوان کرده armistice آتس بس دائمی هست که غلط هست.
آتش بس ( موقت )
اسم قابل شمارش
معنا :
an agreement between enemies or opponents to stop fighting, arguing, etc. , for a certain period of time // an agreement between enemies or opponents to stop fighting or arguing for a certain time
...
[مشاهده متن کامل]

مثال ها :
◀️ They called/proposed a truce.
◀️ There's been an uneasy truce between her and her parents for the past several months.
◀️ They broke the truce. [=they began fighting when there was an agreement not to fight]
مترادف هاش :
ceasefire / armistice / suspension of hostilities / cessation of hostilities / peace / break / respite / lull / moratorium / treaty / peace treaty / let - up

✔️ قرارداد آتش بس و متارکه موقت جنگ
Meaning:
a stoppage or ending of armed conflict by mutual agreement of warring parties
💠 A Yemen peace plan would consist of three phases with the first involving “a truce and the re - opening of airports, roads and seaports”, he said
...
[مشاهده متن کامل]

“The second phase would involve a political dialogue to reach an agreement among all the political parties. The third phase would be a transitional period that will last for two years, ” Alharbi said
Aljazeera. com@

truce ( علوم نظامی )
واژه مصوب: متارکۀ جنگ
تعریف: توقف موقت مخاصمه و تمامی اقدامات جنگی با توافق طرفین
Ceasefire
Negotiate a truce
یعنی مذاکره برای اتش بس
آتش بسی که موقت هست
call a truce
ceasefire: اتش بس برای مدت زمانی معلوم برای مذاکره و رسیدن به توافق
armistice: اتش بس بعد از توافق قطعی و رسمی
آتش بس
وقتی به کسی دست دراز می کنی می گی truceیعنی بیا آشتی کنیم
آشتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس