tragic flaw

/ˈtrædʒɪkˈflɒ//ˈtrædʒɪkflɔː/

نقطه ی ضعف قهرمان سوگمایش (که موجب تباهی او می شود)، غرور، نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان

جمله های نمونه

1. Tragic flaw? It's new to me.
[ترجمه گوگل]نقص تراژیک؟ برای من تازگی دارد
[ترجمه ترگمان]عیب غم انگیز؟ برای من تازگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If there is any tragic flaw in her character, the playwright has turned the blind-spot to it and evidently wishes us to do the same.
[ترجمه گوگل]اگر ایراد غم انگیزی در شخصیت او وجود داشته باشد، نمایشنامه نویس نقطه کور را به آن معطوف کرده است و ظاهراً آرزوی ما را نیز دارد
[ترجمه ترگمان]اگر عیب و نقصی در شخصیت او وجود داشته باشد، هنرپیشه صحنه کور را روشن کرده و ظاهرا مایل است که ما هم همین کار را بکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It may well be our tragic flaw, seeing City as our Mindless Evolution, irreversible, Man's way of changing, not Biological?
[ترجمه گوگل]این ممکن است نقص غم انگیز ما باشد، دیدن شهر به عنوان تکامل بی فکر ما، غیرقابل برگشت، روش انسان برای تغییر، نه بیولوژیکی؟
[ترجمه ترگمان]شاید این عیب tragic ما باشد، دیدن شهر به عنوان تکامل mindless، تغییر ناپذیر، روش انسان در حال تغییر، نه بیولوژیکی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tragic flaw of Italian history raises the question of what can be done to replace a failed-state government structure with one that works.
[ترجمه گوگل]نقص غم انگیز تاریخ ایتالیا این سوال را مطرح می کند که چه کاری می توان انجام داد تا ساختار دولتی شکست خورده را با ساختاری کارآمد جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]عیب غم انگیز تاریخ ایتالیا این سوال را مطرح می کند که چه کاری می تواند برای جایگزینی یک ساختار دولتی با شکست مواجه شود که یکی از آن ها کارساز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lack of honesty to ones - self is often a tragic flaw in first time entrepreneurs.
[ترجمه گوگل]فقدان صداقت نسبت به افراد - خود اغلب یک نقص غم انگیز در کارآفرینان اولین بار است
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت به افراد - خود - اغلب یک عیب غم انگیز در اولین بار است که کارآفرینان در آن کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, the fundamental reason of his tragedy lies in his tragic flaw, that is, he always hesitates and lives in illusion rather than reality.
[ترجمه گوگل]اما دلیل اساسی تراژدی او در نقص تراژیک او نهفته است، یعنی همیشه مردد است و در توهم زندگی می کند تا واقعیت
[ترجمه ترگمان]با این حال، دلیل اصلی تراژدی او در عیب tragic او نهفته است، یعنی او همیشه دودل است و به جای واقعیت در فریب زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now, if you were to just pop over to the PS and set the environment variable DISPLAY to, for instance, "laptop:0. 0", and run an xterm, you'd discover a tragic flaw in this scheme: Permission denied.
[ترجمه گوگل]حالا، اگر بخواهید به PS بروید و متغیر محیطی DISPLAY را به عنوان مثال روی "laptop:0 0" تنظیم کنید و xterm را اجرا کنید، یک نقص غم انگیز را در این طرح کشف خواهید کرد: مجوز رد شد
[ترجمه ترگمان]حالا، اگر شما فقط به سمت PS بروید و متغیر محیطی را برای مثال، \"لپ تاپ: ۰\" تنظیم کنید \" \" \" \" \"و\" xterm X \"، یک نقص tragic در این طرح کشف خواهید کرد: اجازه داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This confused sense of reality and possibility turns out Brutus's tragic flaw that underlies all the major decisions he makes and consequently results in his own ruin.
[ترجمه گوگل]این حس مغشوش واقعیت و امکان، نقص غم انگیز بروتوس را نشان می دهد که زیربنای تمام تصمیمات مهمی است که او می گیرد و در نتیجه به تباهی خودش منجر می شود
[ترجمه ترگمان]این حس مبهم واقعیت و امکان، عیب tragic است که زیربنای همه تصمیمات اصلی است که او می سازد و در نتیجه منجر به نابودی خودش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

tragic flaw ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: نقطه ضعف قهرمان
تعریف: نقصی در شخصیت قهرمانِ اصلی سوگنامه که سرانجام باعث سقوط و تباهی او می شود

بپرس