topography

/təˈpɑːɡrəfi//təˈpɒɡrəfi/

معنی: مساحی، نقشه برداری، مکان نگاری
معانی دیگر: (بررسی بخش های بدن و اجزای متشکله ی آنان و روابط آنان) جای نگاری، (در اصل) شرح دقیق و کامل محل، نقشه برداری عوارض زمین، توپوگرافی، جای نگاری، عوارض طبیعی زمین، ویژگی های جغرافیایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: topographies
مشتقات: topographic (adj.), topographical (adj.), topographically (adv.)
(1) تعریف: the shape, height or depth, and location of the surface features of a place, area, or region.

- The formation of some clouds is influenced by topography.
[ترجمه گوگل] تشکیل برخی ابرها تحت تأثیر توپوگرافی است
[ترجمه ترگمان] شکل گیری برخی از ابرها تحت تاثیر توپوگرافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a hilly topography
[ترجمه گوگل] توپوگرافی تپه ای
[ترجمه ترگمان] توپوگرافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the mapping, detailed description, or graphic representation of such features.

جمله های نمونه

1. cerebral topography
جای نگاری مغز سر

2. mountain chains of youthful topography
سلسله جبال دارای پستی و بلندی های نافرسوده

3. The topography of the river's basin has changed significantly since the floods.
[ترجمه گوگل]توپوگرافی حوضه رودخانه پس از وقوع سیل تغییرات قابل توجهی داشته است
[ترجمه ترگمان]توپوگرافی حوضه رودخانه از زمان وقوع سیل به طور قابل توجهی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In circumstances where the topography was not clear, patients received only sigmoid colon infusions.
[ترجمه گوگل]در شرایطی که توپوگرافی واضح نبود، بیماران فقط انفوزیون کولون سیگموئید دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که توپوگرافی مشخص نشد، بیماران تنها در اثر infusions کلون (sigmoid کلون)دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some researchers believe the topography may even approach a Himalayan scale, spanning several miles from peak to trough.
[ترجمه گوگل]برخی از محققان بر این باورند که توپوگرافی ممکن است حتی به مقیاس هیمالیا نزدیک شود، که چندین مایل از قله تا فرود را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]برخی از محققان بر این باورند که این توپوگرافی ممکن است حتی به مقیاس هیمالیایی نزدیک شود که چندین مایل از اوج به آبشخور امتداد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The topography and drainage patterns suggest certain routes by which invaders have penetrated from all directions into the Balkan heartland.
[ترجمه گوگل]توپوگرافی و الگوهای زهکشی مسیرهای خاصی را نشان می دهد که توسط آنها مهاجمان از همه جهات به قلب بالکان نفوذ کرده اند
[ترجمه ترگمان]الگوهای توپوگرافی و زه کشی مسیرهای ویژه ای را پیشنهاد می کنند که مهاجمان از همه جهات به قلب بالکان نفوذ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As on land, local topography plays an important role in affecting the distribution of organisms.
[ترجمه گوگل]همانطور که در خشکی، توپوگرافی محلی نقش مهمی در تأثیر بر توزیع موجودات دارد
[ترجمه ترگمان]همانند زمین، توپوگرافی محلی نقش مهمی در تاثیرگذاری بر توزیع ارگانیسم ها ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From there on, the topography is less demanding, the road undulating gently all the way to Monmouth.
[ترجمه گوگل]از آنجا به بعد، توپوگرافی نیاز کمتری دارد، جاده به آرامی تا مونموث مواج است
[ترجمه ترگمان]از آنجا، توپوگرافی کم هزینه تر است، و جاده به آرامی تمام مسیر خود را به مانمث نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The local topography helped in many subtle ways to shape their attitudes and whole outlook on life.
[ترجمه گوگل]توپوگرافی محلی به روش های ظریف بسیاری به شکل دادن به نگرش ها و کل نگرش آنها به زندگی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]توپوگرافی محلی به روش های بسیار ظریف کمک کرد تا نگرش و دیدگاه خود را در مورد زندگی شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As Trent studied the map, he recalled the topography each side of the Makaa River.
[ترجمه گوگل]همانطور که ترنت نقشه را مطالعه می کرد، توپوگرافی هر طرف رودخانه ماکا را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ترنت نقشه را بررسی کرد، توپوگرافی هر طرف رودخانه Makaa را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Latin America's religious topography is changing rapidly.
[ترجمه گوگل]توپوگرافی مذهبی آمریکای لاتین به سرعت در حال تغییر است
[ترجمه ترگمان]توپوگرافی مذهبی آمریکای لاتین به سرعت در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Bible had always had a local topography in his imagination.
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس همیشه یک توپوگرافی محلی در تخیل او داشت
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس همیشه یک توپوگرافی محلی در خیالش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finally the sea encroached on this topography producing steep cliffs, inlets, sea stacks and sandy or shingly beach deposits.
[ترجمه گوگل]در نهایت دریا به این توپوگرافی تجاوز کرد و صخره های شیب دار، ورودی ها، پشته های دریا و نهشته های ساحلی شنی یا شینگل را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام دریا به این توپوگرافی وارد شد که صخره های پرشیب، inlets، انبارهای دریایی و ساحل شنی یا ساحلی را تولید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet the topography of Deerhurst parish and the early estate suggests particular land uses for certain areas.
[ترجمه گوگل]با این حال، توپوگرافی محله دیرهورست و املاک اولیه، استفاده از زمین خاصی را برای مناطق خاصی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، توپوگرافی منطقه Deerhurst و مناطق اولیه حاکی از آن است که زمین های خاص برای مناطق خاصی کاربرد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مساحی (اسم)
geodesy, surveying, topography, land measuring

نقشه برداری (اسم)
survey, topography, mapping

مکان نگاری (اسم)
topography

تخصصی

[عمران و معماری] نقشه برداری - توپوگرافی - موضع نگاری
[زمین شناسی] نقشه برداری
[آب و خاک] پستی و بلندی،ناهمواری

انگلیسی به انگلیسی

• surface features of a region; science of mapping the surface features of a land area
the topography of a particular area is its physical shape, including features such as hills, valleys, and rivers.
topography is the study and description of the physical features of an area, for example its hills, valleys, and rivers. topography is also used to describe the representation of these features on maps.

پیشنهاد کاربران

topography ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: عارضه‏نگاری
تعریف: نقشه‏برداری عوارض زمین در یک منطقه
تعیین موقعیت جغرافیایی
تعیین موقعیت
زمین پیمایی
پدیده نگاری ، پدیده جغرافیایی
عارضه نگاری ، عارضه جغرافیایی

بپرس