95 1578 100 1 top up واژه top up در جمله های نمونه 1. Shall I top up your drink? [ترجمه فاطمه] آیا می توانم (لیوان) نوشیدنی شما را پرکنم؟9|3 [ترجمه معین] ایا میتوانم نوشیدنی شما رو پر کنم؟1|0 [ترجمه ترگمان]نوشیدنی میل دارید؟ [ترجمه گوگل]آیا می توانم نوشیدنی کنم؟ [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. I'll just top up the coffee pot. [ترجمه فاطمه] من فقط قوری قهوه را پر می کنم6|2 [ترجمه ترگمان]من فقط قهوهجوش را بالا خواهم آورد [ترجمه گوگل]من فقط قهوه قهوه را بالا می برم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... معنی کلمه top up به انگلیسی top up• a top-up is another serving of a drink in the same glass that you have just used.• a top-up loan or sum of money is an amount added to a sum of money in order to bring it up to a required level. top up را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران sanaee دوباره مملوکردن شاهین حسینی راد اهمیت دادن محمد خ1 the act of putting more drink into someone's glass or cup محمد خ1 the act of adding liquid in order to fill to the top a container that is already partly full علی اکبر منصوری 1-پر کردن حساب یا کارت اعتباری، شارژ مجدد اعتبار، پر کردن حساب بانکی (به منظور گرفتن وام و...)، اضافه کردن مقداری پول یا تسهیلات بیشتر به مقدار پول یا تسهیلات موجود تا به سطح دلخواه افزایش یابد.مثال: Don't forget to top up your account regularly, as payments are taken from it automaticallyفراموش نکن حسابت رو بطور منظم شارژ کنی چون پرداخت ها از آن، بطور خودکار برداشت میشوند.اسم) پول اضافه بر سازمان، یک مقدار اضافه از هر چیزی (بخصوص پول مبلغی اضافه تر از آنچه که هست) In addition to his student loan, his parents give him a top-up of �300 a monthعلاوه بر وام دانشجویی او، والدینش هر ماه یک مبلغ اضافی تر 300 پوندی بهش می دهند.A top up loan یک وام اضافه بر سازمان! 2-بالا بردن یا افزایش سطح چیزی (بخصوص درآمد یا حقوق)! She tops up her salary with odd jobs on the sideاو در کنار شغل اصلیش، با انجام کارهای متفرقه حقوقش را افزایش میدهد.3- دوباره پر کردن گیلاس نوشیدنی، پر کردن ظرف( حاوی مایع یا پودر ) تا لبه ظرف یا سطح دلخواه، فنجان قهوه یا نوشیدنی کسی را مجددا پر کردن یا تازه کردن، پر کردن ظرفی که هنوز جا برای پر کردن دارد یا ظرفی که مقداری از مایع داخل آن استفاده شده است( مثلا یک فنجان چای که مقداری از خورده شده باشد)Can I top up your coffee?ميتونم فنجان قهوه شما را مجددا پر کنم؟I'll just top up the teapot من الساعه قوری چای را دوباره پر میکنم.Top up the tank مخزن رو دوباره پر کن.Are you ready for a top up?با یک نوشیدنی دیگه چطوری?I topped the fish tank up with fresh waterمن مخزن آب ماهی ها رو مجددا با آب تازه پر کردم. MS pay more money so that you can make more callsبا پرداخت پول بیشتر تماس های بیشتری میتوان داشت (نوعی شارژ پولی برای تماس بیشتر ) احسان هادی پور پر کردن حمید پرهام شارژ کردن (اضافه کردن اعتبار برای رسیدن به مقدار مورد نیاز) حمید پرهام افزایش موجودی معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مسعود خواجه وندی > last ditch effort علی > مرز و بوم H > فایق Anis > Further Pr.Sh > thousands of A.C.E > Take the flak فیلیس فاگ > گوز A.C.E > Get the flak نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه