togo

/ˈtoɡoʊ//ˈtəʊɡəʊ/

کشور توگو (غرب افریقا - پایتخت: lome ـ 56560 کیلومتر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Togolese (adj.), Togolese (n.)
• : تعریف: a West African country on the Atlantic coast between Ghana and Benin.

جمله های نمونه

1. The police have nothing concrete togo on.
[ترجمه گوگل]پلیس هیچ چیز مشخصی ندارد
[ترجمه ترگمان]پلیس هیچ چیز محکمی در دست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Togo, the farm price for coffee was a third of the border price.
[ترجمه گوگل]در توگو، قیمت مزرعه برای قهوه یک سوم قیمت مرزی بود
[ترجمه ترگمان]در توگو، قیمت مزرعه برای قهوه یک سوم قیمت مرزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Born to a Togolese father and resident in France, Boukpeti has been to Togo only once, as a baby.
[ترجمه گوگل]بوکتی که از پدری توگو به دنیا آمده و ساکن فرانسه است، تنها یک بار در دوران کودکی به توگو رفته است
[ترجمه ترگمان]Boukpeti که در یک پدر و ساکن توگو در فرانسه متولد شده است، تنها یک بار به عنوان یک کودک به توگو سفر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When Togo—a country with a population less than half of Ontario—had medals and Canada didn't, it put a bit of a dent in our National amour propre.
[ترجمه گوگل]وقتی توگو - کشوری با جمعیت کمتر از نیمی از انتاریو - مدال داشت و کانادا نداشت، کمی در عشق ملی ما تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]وقتی توگو که کشوری با جمعیتی کم تر از نیمی از اونتاریو بود، موفق به کسب مدال شد و کانادا هم این کار را نکرد، باعث فرو رفتگی در عشق ملی ما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The jungle is the place togo!
[ترجمه گوگل]جنگل محل توگو است!
[ترجمه ترگمان]جنگل جای خود را برای رفتن باز گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Togo was eliminated from the group stage for the second successive tournament.
[ترجمه گوگل]توگو برای دومین دوره متوالی از مرحله گروهی حذف شد
[ترجمه ترگمان]توگو برای دومین دوره متوالی از مرحله گروهی حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fabregas flighted a perfect pass towards the Togo striker and he applied the finish in stunning style.
[ترجمه گوگل]فابرگاس یک پاس عالی به سمت مهاجم توگو زد و او به سبکی خیره کننده توپ را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]Fabregas یک پاس عالی به مهاجم توگو است و او کارش را با سبک خیره کننده به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Just togo on giving the poor a little relief keeps them alive at survival level.
[ترجمه گوگل]فقط تسکین دادن به فقرا آنها را در سطح بقا زنده نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]همین که اصرار کرد به فقرا کمک کند، آن ها را زنده زنده نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Togo is a least developed country(LDC)and, according to the UNDP, it is 143rd(of177countries) in the Human Development Index classification.
[ترجمه گوگل]توگو یکی از کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC) است و بر اساس UNDP، در طبقه بندی شاخص توسعه انسانی در رتبه 143 (از 177 کشور) قرار دارد
[ترجمه ترگمان]توگو کوچک ترین کشور توسعه یافته (LDC)و براساس گزارش دفتر توسعه سازمان ملل، ۱۴۳ ام (of۱۷۷countries)در طبقه بندی شاخص توسعه انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. TOGO as you need it, it is almost like your favorite pet.
[ترجمه گوگل]TOGO همانطور که به آن نیاز دارید، تقریباً شبیه حیوان خانگی مورد علاقه شما است
[ترجمه ترگمان]، همونطور که تو بهش نیاز داری تقریبا مثل حیوون دست آموز مورد علاقه ت - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am a native of Lome in Togo.
[ترجمه گوگل]من اهل لومه در توگو هستم
[ترجمه ترگمان]من اهل لوم در توگو هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When news reached Lome, the Togolese football federation was perplexed since at the time of the bogus international in the Middle East, the real Togo team was returning from a match in Botswana.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اخبار به لومه رسید، فدراسیون فوتبال توگو گیج شد زیرا در زمان بازی بین المللی جعلی در خاورمیانه، تیم واقعی توگو از مسابقه ای در بوتسوانا برمی گشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اخبار به لوم رسید، فدراسیون فوتبال توگو از زمان زمان بین المللی تقلبی در خاور میانه، گیج شده بود، تیم توگو واقعی از مسابقه ای در بوتسوانا باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the Republic of Benin, Togo and the Republic of the United States and other countries, many universities, has a wealth of experience in international organizations.
[ترجمه گوگل]در جمهوری بنین، توگو و جمهوری ایالات متحده و سایر کشورها، بسیاری از دانشگاه ها دارای تجربه زیادی در سازمان های بین المللی هستند
[ترجمه ترگمان]در جمهوری بنین، توگو و جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر، بسیاری از دانشگاه ها دارای ثروت تجربه در سازمان های بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It w as al ready rather late, so I decided togo home.
[ترجمه گوگل]خیلی دیر آماده بود، بنابراین تصمیم گرفتم به خانه بروم
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر شده بود، بنابراین تصمیم گرفتم برم خو نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• togolese republic, country in western africa
the republic of togo is a country in western africa. from 1894 until 1914 it was a german colony called togoland. the league of nations divided it into british togoland, which became part of ghana in 1957, and french togoland, which became the independent country of togo in 1960. general gnassingbe eyad?ma became president in a coup in 1967. the togolese people's assembly (rpt) was the only legal party from 1969 to 1991. in 1993 president eyad?ma won elections which were boycotted by the opposition. electoral fraud was widely alleged. togo exports calcium phosphates, cotton, cocoa, and coffee. large foreign debts are a major economic problem. it is a member of the organization of african unity.
the republic of togo is a country in western africa. from 1894 until 1914 it was a german colony called togoland. the league of nations divided it into british togoland, which became part of ghana in 1957, and french togoland, which became the independent country of togo in 1960. general gnassingbe eyad?ma became president in a coup in 1967. the togolese people's assembly (rpt) was the only legal party from 1969 to 1991. in 1993 president eyad?ma won elections which were boycotted by the opposition. electoral fraud was widely alleged. togo exports calcium phosphates, cotton, cocoa, and coffee. large foreign debts are a major economic problem. it is a member of the organization of african unity.

پیشنهاد کاربران

زمان باقی مانده
To go
بیرون بر، مثلا غذای بیرون بر
دیدن یا رفتن
A contract with one year to go
مثلا قرارداد یک سال مانده یا قراداد ی ساله بستن
باقی مانده، مانده
به معنای رفتن هست
بیرون بَر .
one coffee to go, please
یه قهوه لطفا، ( با خودم ) می بَرم.
باقیمانده است.
there are still 5 minutes to go.
هنوز 5 دقیقه وقت مانده است.
مانده

بپرس