94 1540 100 1 time out /ˈtaɪmˈaʊt/ /taɪmaʊt/ساعت غیبت کارگر، وقفه، فاصله، ایست، درورزش تایم، مهلت بررسی کلمه time out اسم ( noun )حالات: time-outs, timeouts• (1) تعریف: a brief suspension of play in an athletic contest that is not counted in the time allotted for the game.• (2) تعریف: a period of rest from work, physical exertion, or the like.• مشابه: rest واژه time out در جمله های نمونه 1. In between jobs, Liz always took time out to return to her first love -- travelling. [ترجمه ترگمان]در بین مشاغل، لیز همیشه برای بازگشت به اولین عشق خود زمان میبرد [ترجمه گوگل]در بین مشاغل، لیز همیشه زمان برای بازگشت به اولین عشق خود را - مسافرت [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. He took time out of his busy schedule to visit us. [ترجمه ترگمان]او زمانی را از برنامه شلوغ خود بیرون آورد تا از ما دیدن کند [ترجمه گوگل]او زمان خود را از برنامه مشغول خود برای دیدار با ما زمان گرفت [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Do you take time out for yourself at least once a day? [ترجمه ترگمان]دستکم یکبار برای خودت وقت داری؟ [ترجمه گوگل]آیا حداقل وقت یک بار در روز برای خودتان وقت بگذارید؟ [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. He took time out from campaigning to accompany his mother to dinner. [ترجمه ترگمان]او برای همراهی مادرش برای صرف شام از تبلیغات خارج شد [ترجمه گوگل]او از مبارزات انتخاباتی برای همراهی با مادرش به شام آمد [تر ... معنی عبارات مرتبط با time out به فارسی time out of mindرجوع شود به: time immemorial time out of mindsاز زمانی که کسی یاد ندارد، از عهددقیانوس | time out of mind | time out of minds | time presses | time saver | time scale | معنی کلمه time out به انگلیسی time out• break, pause; time in which a computer tries unsuccessfully to connect to a device or a remote computer (computers)• if you take time out to do something, you stop your normal activities for a while in order to do it. time out of mind• a long time ago, ages ago, in the distant past time out را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران ...... It is a time to go out علی اکبر منصوری زمان استراحت کوتاه، زمان خارج شدن از فعالیت ورزشی یا کار برای استراحت کوتاه مدت ebi زمان ایست بازی ebi نگهداشتایستِ کار ، نگهداشتِ کارایست بازی ، نگهداشت بازی sima زمان خروج ، وقفه محمدرضا آقاشاهی محروم کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محسن > low coherent مسقوط طلا > skid off امیررضا حداد > دیکشنری آرمی > ساز و کارهای انعکاس مهدیه حمزه ئی > coercive force Amir homayoun > Arctic Ocaen فاطمه جلیلی > ابی روشن سهیلا مهرزاد ثمرین > underdog نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعپارسا حیدری A.C.Esamir_8203حمیدرضا دادگر_فریمانDark Light Farhoodرهگذر فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز binoculars قوی رایی یاماچ ناپذیر رزمندگان خودآموز تسخیر ناپذیر