1. She badgered her doctor time and again, pleading with him to do something.
[ترجمه ترگمان]اون وقت دکتر رو قاطی کرده و دوباره بهش التماس می کنه که کاری رو انجام بده
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها دکتر خود را تحمل کرد و از او خواسته بود کاری انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I read the poem time and again.
3. The audience enjoyed the play very much and time and again clapped loudly.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران بسیار لذت بردند و بار دیگر با صدای بلند شروع به کف زدن کردند
[ترجمه گوگل]تماشاچیان از این بازی بسیار لذت برده و بارها و بارها با صدای بلند آواز خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The government has time and again clarified its position on equal pay for women?
[ترجمه ترگمان]دولت وقت دارد و دوباره موضع خود را در حقوق برابر برای زنان روشن کردهاست؟
[ترجمه گوگل]دولت بارها و بارها م ...