94 1531 100 1 time and a half (اضافه کاری) مزد یک برابر و نیم بررسی کلمه time and a half اسم ( noun )• : تعریف: a rate of pay, usu. for overtime work, that is fifty percent higher than that normally paid. واژه time and a half در جمله های نمونه 1. We get time and a half for working on Sunday. [ترجمه ترگمان]ما وقت و نیم برای کار در روز یکشنبه میگیریم [ترجمه گوگل]ما برای یک روز یک ساعت کار می کنیم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. We get time and a half on Sundays. [ترجمه ترگمان]یکشنبهها و نیم یکشنبه وقت داریم [ترجمه گوگل]ما یکشنبه و نیم وقت داریم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. There was no union to be consulted, no time and a half or double time to be considered. [ترجمه ترگمان]هیچ اتحادی وجود نداشت که با آن مشورت شود، نه زمانی و نیم یا دو بار در نظر گرفته شود [ترجمه گوگل]هیچ اتحادیه ای برای مشورت کردن وجود ندارد، زمان و نیم یا دو بار در نظر گرفته نمی شود [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. We get time and a half for overtime. [ترجمه ترگمان] وقت و نصف اضافهکاری داریم [ترجمه گوگل]ما زمان و نصف برای اضافه کاری را می گیریم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... time and a half را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها پریسا حمیدزاده > Cherry on top سینا > oh my god! پارسا حیدری > Bat Tina Agoorist > تینا Sara Amirian > Fine looking Farhood > studies پارسا حیدری > Number 1 Bahare > into نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodپارسا حیدری محمدرضا ایوبی صانعرهگذرDark Light عاطفه موسویA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی تسخیر ناپذیر تحسین آمیز binoculars ناپذیر خودآموز حسرت آمیز پرفروغ