tablature

/ˈtæblət͡ʃər//ˈtæblət͡ʃə/

(راهنمای نواختن - گیتار و غیره) روش لوح نگاری، نوعی علائم موسیقی، شرح روشن و نمودار، تصویر خیالی، تصور، تجسم بصورت وضوح، مقطع، نقاشی

جمله های نمونه

1. Rather than denoting pitch values, Chiang's tablature notation appears to refer to fingerings on the Chinese flute and is of limited value in restoring the original music of a larger body of songs.
[ترجمه گوگل]به‌نظر می‌رسد که نشانه‌گذاری چیانگ به جای نشان دادن مقادیر زیر و بمی به انگشت‌گذاری روی فلوت چینی اشاره دارد و در بازیابی موسیقی اصلی تعداد بیشتری از آهنگ‌ها ارزش محدودی دارد
[ترجمه ترگمان]به جای اشاره به ارزش های گام، نشان می دهد که نماد tablature چیانگ به fingerings در فلوت چینی اشاره دارد و ارزش محدودی در احیای موسیقی اصلی یک بدنه بزرگ تر از آهنگ ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tablature Music An early system of notation that used letters and symbols to indicate playing directions rather than tones.
[ترجمه گوگل]موسیقی تبلچر یک سیستم نشانه گذاری اولیه که از حروف و نمادها برای نشان دادن جهت های پخش به جای آهنگ ها استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن یک سیستم اولیه از نماد است که حروف و نمادها را برای نشان دادن مسیرهای بازی به جای آهنگ استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guitar tablature arrangements of every song from the album, complete with melody line, lyrics and chord symbols.
[ترجمه گوگل]تنظیم تبلچر گیتار هر آهنگ از آلبوم، کامل با خط ملودی، اشعار و نمادهای آکورد
[ترجمه ترگمان]گیتار مقدماتی هر ترانه از آلبوم، کامل با خط ملودی، ترانه و نماد chord
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Posts stamping shelf protection mask safe institution, and produces homework safety tablature increasing, and secures that number of persons produce homework safety.
[ترجمه گوگل]پست مهر زنی محافظ قفسه ماسک مؤسسه ایمن، و تولید جدول ایمنی تکالیف در حال افزایش است، و تضمین می کند که تعداد افراد تولید ایمنی تکالیف
[ترجمه ترگمان]ایمنی تکالیف را افزایش می دهد و امنیت تکالیف را افزایش می دهد و تضمین می کند که تعدادی از افراد ایمنی تکالیف را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For the science that we are imagining, it is a completely different tablature.
[ترجمه گوگل]برای علمی که ما تصور می کنیم، این یک تابلوی کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]برای دانشی که ما تصور می کنیم، یک tablature کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The earliest known musical notation from China is a tablature for zither, from the 6th century a. D.
[ترجمه گوگل]اولین نت موسیقایی شناخته شده از چین، تبلچر برای زیتر است که مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است D
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین نماد موسیقی چین، tablature برای zither، از قرن ششم a است د
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In fact an incredible number of famous and popular musicians have never used sheet music in their life, either using guitar tablature or playing by ear.
[ترجمه گوگل]در واقع تعداد باورنکردنی از نوازندگان مشهور و محبوب هرگز در زندگی خود از نت موسیقی استفاده نکرده اند، چه با استفاده از تبلچر گیتار و چه با گوش نوازی
[ترجمه ترگمان]در واقع، تعداد زیادی از نوازندگان مشهور و مشهور هرگز از ورق ورق در زندگی خود استفاده نمی کنند، یا از گیتار tablature استفاده می کنند یا با گوش بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The next version should feature lots of improvement in notation handling, along with other modes like guitar tablature for instance.
[ترجمه گوگل]نسخه بعدی باید در کنار سایر حالت‌ها مانند تبلچر گیتار، پیشرفت‌های زیادی در مدیریت نمادها داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نسخه بعدی باید تعداد زیادی از پیشرفت در کنترل نماد، همراه با حالت های دیگر مثل گیتار tablature برای مثال را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• system of musical notation; tablet, engraved surface

پیشنهاد کاربران

tablature ( موسیقی )
واژه مصوب: جدول نُت
تعریف: نوعی صورت نوشتاری موسیقی مبتنی بر اعداد یا حروف یا نمادهای نگاشتاری که به جای نُت‏نویسی های قراردادیِ روی حامل یا همراه با آن، به صورت جدول ارائه می شود
دستان نگاره
دستان نگاره؛ اسم خاص در حوزه موسیقی شناسی؛شیوه نگاشتن موسیقی از طریق ثبت تصویر محل قرار گیری انگشتان بر روی دسته ساز؛ نگارش موقعیت تلاقی سیم ها و دستان ها ( در سازهای شستی دار مانند پیانو : ثبت محل قرار گیری انگشتان هردو دست بر روی صفحه کلیدها به جای نت نگاری برروی خطوط حامل ) .

بپرس