94 1543 100 1 tabla (عربی) طبله (دو طبل کوچک و مجاور هم که با دست می زنند) معنی کلمه tabla به انگلیسی tabla• percussion instrument composed of small hand drums fixed together (used in india for playing music) tabla را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Sunflower > Garbled ح صاحبی > Story Sunflower > Immediate SuperSU > Dw رهگذر > demographic segmentation Soma > kitesurfing Sunflower > irretrievable H.G > فین فنگ نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعپارسا حیدری A.C.Esamir_8203حمیدرضا دادگر_فریمانDark Light Farhoodرهگذر فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تحسین آمیز binoculars قوی رایی یاماچ ناپذیر رزمندگان خودآموز تسخیر ناپذیر