systemize


رجوع شود به: systematize، دارای همست کردن، طبقه بندی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: systemizes, systemizing, systemized
• : تعریف: to systematize.
مشابه: methodize, organize, regulate

جمله های نمونه

1. The hawkers had also been systemized.
[ترجمه گوگل]دستفروشان نیز سیستمی شده بودند
[ترجمه ترگمان]The نیز از این کار منصرف شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The movable form present a higher systemize a characteristic, have to compare for the norm of organization and management.
[ترجمه گوگل]شکل متحرک یک مشخصه سیستمی بالاتر را ارائه می دهد، باید برای هنجار سازمان و مدیریت مقایسه شود
[ترجمه ترگمان]شکل قابل انتقال، یک ویژگی systemize بالاتر را ارایه می دهد، باید برای هنجار سازمان و مدیریت مقایسه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is very important to systemize the judicial interpretation when apply in law .
[ترجمه گوگل]بسیار مهم است که تفسیر قضایی در قانون اعمال شود
[ترجمه ترگمان]بسیار مهم است که تفسیر قضایی را هنگام اعمال قانون مشخص کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the former, we systemize Karl Marx's view of history and Sigmund Freud's theories of counseling and therapy in Fromm's discourse; for the latter, we find the relationship between Fromm and Plato.
[ترجمه گوگل]برای اولی، ما دیدگاه کارل مارکس از تاریخ و نظریه های زیگموند فروید در مورد مشاوره و درمان را در گفتمان فروم سیستم می کنیم برای دومی، رابطه فروم و افلاطون را می یابیم
[ترجمه ترگمان]برای اولی، ما دیدگاه کارل مارکس از تاریخ و تیوری های زیگموند فروید از مشاوره و درمان را در گفتمان فروم s بررسی کردیم؛ برای دومی، ما رابطه بین فروم Fromm و افلاطون را می یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It will complete, and systemize and standardize, the rules and procedures on soliciting for the opinions of the democratic parties and the personages without partisan affiliation.
[ترجمه گوگل]قواعد و رویه‌های درخواست نظرات احزاب دموکراتیک و شخصیت‌های بدون وابستگی حزبی را تکمیل، نظام‌مند و استاندارد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این قانون تکمیل خواهد شد و استاندارد سازی و استاندارد سازی، قواعد و رونده ای مربوط به درخواست برای عقاید احزاب دموکراتیک و افراد بدون وابستگی حزبی برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In terms of systemize commitment, we attach our importance on: value commitment, effort commitment and retention commitment as the variables.
[ترجمه گوگل]از نظر تعهد سیستمی، ما به این موارد اهمیت می دهیم: تعهد ارزشی، تعهد تلاش و تعهد حفظ به عنوان متغیرها
[ترجمه ترگمان]بر حسب تعهد systemize، ما اهمیت خود را در مورد تعهد ارزش، تعهد به تلاش و تعهد حفظ به عنوان متغیرهای مورد نظر قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Developing a harmonious corporate culture environment is the key to realize integration, continuity, all-side and systemize.
[ترجمه گوگل]توسعه یک محیط فرهنگ سازمانی هماهنگ، کلید تحقق یکپارچگی، تداوم، همه جانبه و سیستمی است
[ترجمه ترگمان]توسعه محیط کشت هماهنگ، کلید درک یکپارچگی، تداوم، همه - پهلو و systemize است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is under such circumstances that sources from various circles urge the Government to unveil laws and regu-Iations as soon as possible to legalize and systemize the logistics industry.
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی است که منابعی از محافل مختلف از دولت می‌خواهند هر چه سریع‌تر قوانین و مقرراتی را برای قانونی‌سازی و نظام‌بندی صنعت لجستیک منتشر کند
[ترجمه ترگمان]تحت چنین شرایطی است که منابع از محافل مختلف دولت را وادار می کنند تا قوانین و مقررات را به محض این که ممکن است صنعت لجستیک را قانونی و systemize کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using the term of association chain in translation, we may systemize the related complex cultural phenomena.
[ترجمه گوگل]با استفاده از اصطلاح زنجیره تداعی در ترجمه، ممکن است پدیده‌های فرهنگی پیچیده مرتبط را نظام‌بندی کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از عبارت زنجیره پیوستگی در ترجمه، ممکن است پدیده های پیچیده فرهنگی مرتبط را شناسایی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present we should establish the criterion for scientific research work in high vocational college and furthermore make it systemize.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر باید ملاک کار علمی پژوهشی در هنرستان عالی را تعیین کنیم و آن را نظام مند کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما باید معیاری برای کار تحقیقاتی علمی در کالج فنی حرفه ای و علاوه بر آن ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today's animation industry is confronting a tough reformation, while it is increasingly important to explore, systemize, and apply the local culture.
[ترجمه گوگل]صنعت انیمیشن امروزی با یک اصلاح سخت مواجه است، در حالی که کشف، نظام‌بندی و به کارگیری فرهنگ محلی اهمیت فزاینده‌ای دارد
[ترجمه ترگمان]صنعت انیمیشن امروزی با اصلاح دشواری مواجه است، در حالی که به طور فزاینده ای برای اکتشاف، systemize، و استفاده از فرهنگ محلی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scholar Huang Zhonglian is the first person in china to systemize shift theory.
[ترجمه گوگل]پژوهشگر هوانگ ژونگلیان اولین کسی است که در چین نظریه تغییر را نظام‌بندی می‌کند
[ترجمه ترگمان]دانشمند هوانگ Zhonglian اولین فردی است که در چین به نظریه شیفت systemize می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The institution construction of evaluation mechanism is the inevitable need to systemize and standardize the evaluation of the local government's performance in public business administration.
[ترجمه گوگل]نهادسازی مکانیزم ارزیابی، نیاز اجتناب‌ناپذیر به نظام‌بندی و استانداردسازی ارزیابی عملکرد دولت محلی در مدیریت کسب‌وکار عمومی است
[ترجمه ترگمان]ساختار نهادینه کردن مکانیزم ارزیابی، نیاز اجتناب ناپذیر به تدوین و استاندارد کردن ارزیابی عملکرد دولت محلی در اداره تجارت عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• arrange according to a system, organize; become systematic (also systemise)

پیشنهاد کاربران

منظم کردن. سازمان دادن به. سامان بخشیدن به
مثال:
Scholar Huang Zhonglian is the first person in china to systemize shift theory.
دانشمند �هوآنگ ژوگلین� اولین فرد در کشور چین است که نظریه دگرگونی را منظم کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

دانشمند �هوآنگ ژوگلین� اولین فرد در کشور چین است که به نظریه دگرگونی سامان بخشید.

نظام مند ساختن

بپرس