systematism


سازگان گرایی، هنداد گرایی، فرآیند سیستم دار کردن هر چیز

جمله های نمونه

1. Especially, the perfection and systematism of its official merit system and strictness of its supervising system can still provide instructive reference.
[ترجمه گوگل]به ویژه کمال و نظام مندی نظام شایستگی رسمی و سخت گیری نظام نظارتی آن همچنان می تواند مرجع آموزنده باشد
[ترجمه ترگمان]به خصوص، کمال و systematism نظام صلاحیت رسمی آن و سختگیری سیستم نظارت آن هنوز هم می تواند یک مرجع آموزنده ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For the systematism and continuity of this research, extensive technique domains are involved in the content.
[ترجمه گوگل]برای نظام مندی و تداوم این پژوهش، حوزه های تکنیکی گسترده ای در محتوا دخیل است
[ترجمه ترگمان]برای تداوم و تداوم این تحقیق، دامنه های تکنیک گسترده در محتوا نقش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So systematism study of accounting control is essential.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه سیستماتیک کنترل حسابداری ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه موردی کنترل حسابداری امری ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The particular form of this kind of systematism is cooperation.
[ترجمه گوگل]شکل خاص این نوع نظام گرایی، همکاری است
[ترجمه ترگمان]شکل خاص این نوع of هم کاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the systematism degree that the core that rural management system innovates depends on raising a farmer.
[ترجمه گوگل]و درجه سیستماتیسمی که هسته ای که سیستم مدیریت روستایی نوآوری می کند به پرورش یک کشاورز بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]و میزان systematism که هسته اصلی سیستم مدیریت روستایی بستگی به بالا بردن یک کشاورز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Raise a farmer to enter the systematism degree of the market.
[ترجمه گوگل]کشاورز را پرورش دهید تا وارد درجه سیستماتیسم بازار شود
[ترجمه ترگمان]یک کشاورز را بلند کنید تا وارد درجه systematism بازار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By this try to set up a more systematism frame for the theory of citing allusion in archaic Chinese.
[ترجمه گوگل]با این کار، سعی کنید چارچوب نظام مندی بیشتری برای نظریه استناد به کنایه در چینی باستانی ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]با این تلاش، یک چارچوب systematism برای نظریه اشاره به زبان چینی قدیمی تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This course will balance the basic theory, the systematism and integration of basic knowledge plus the universality and diversity of application.
[ترجمه گوگل]این دوره بین تئوری پایه، نظام مندی و ادغام دانش پایه به اضافه جهانی بودن و تنوع کاربرد تعادل برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]این دوره، نظریه پایه، the و یکپارچه سازی دانش پایه به علاوه جهان شمولی و تنوع کاربرد را متعادل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Literature review indicates that the trends of further research on modeling of PEMFC should be:microcosmic, authenticity, and systematism .
[ترجمه گوگل]بررسی متون نشان می‌دهد که روند تحقیقات بیشتر در مورد مدل‌سازی PEMFC باید به صورت ریز کیهانی، اصالت و نظام‌مندی باشد
[ترجمه ترگمان]مرور ادبیات نشان می دهد که روند تحقیقات بیشتر بر روی مدل سازی of باید شامل: microcosmic، اصالت، و systematism باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thought of the Five Buddhas reveals the universal conception of the Vajrayana Buddhism, and the Five Buddha familes indicate systematism of the Buddhist deities.
[ترجمه گوگل]اندیشه پنج بودا مفهوم جهانی بودیسم وجریانا را آشکار می کند و پنج خانواده بودا نشان دهنده نظام مندی خدایان بودایی است
[ترجمه ترگمان]تصور پنج مجسمه بودا، مفهوم جهانی of بودا را نشان می دهد، و پنج بودای familes systematism از خدایان بودا را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The final aim of international logistics park inner and exterior systematism is to optimize the resource collocation.
[ترجمه گوگل]هدف نهایی سیستماتیسم داخلی و خارجی پارک لجستیک بین المللی، بهینه سازی تجمیع منابع است
[ترجمه ترگمان]هدف نهایی پارک لجستیک داخلی و بیرونی بهینه کردن تطبیق منابع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. TBT have strong diffusibility and the development trend of systematism, and those characteristics magnify the harm of illegal TBT.
[ترجمه گوگل]TBT دارای نفوذ قوی و روند توسعه سیستماتیسم است و این ویژگی ها آسیب TBT غیرقانونی را تشدید می کند
[ترجمه ترگمان]TBT دارای diffusibility قوی و روند توسعه of هستند و این ویژگی ها آسیب of غیر قانونی را بزرگ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To well carry out this work, we must endow the people with the rights of knowledgement, selection, participation and supervision and stick to systematism and innovation of cadres promotion democracy.
[ترجمه گوگل]برای اجرای خوب این کار، باید مردم را از حقوق دانش، گزینش، مشارکت و نظارت اعطا کنیم و به نظام گرایی و نوآوری کادری ترویج دموکراسی پایبند باشیم
[ترجمه ترگمان]برای اجرای این کار باید به مردم حقوق of، انتخاب، مشارکت و نظارت و چسبیدن به systematism و نوآوری کادر پرداخت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Farmer major cooperation is the important form that raises farmer systematism.
[ترجمه گوگل]همکاری عمده کشاورز شکل مهمی است که سیستماتیسم کشاورز را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]هم کاری عمده فارمر، شکل مهمی است که systematism کشاورز را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس