1. he ordered all the laws to be codified systematically
او دستور داد که کلیه ی قوانین را به صورت مجموعه ای تنظیم کنند.
2. The manuscripts have never been systematically catalogued.
[ترجمه گوگل]نسخه های خطی هرگز به طور سیستماتیک فهرست نویسی نشده اند
[ترجمه ترگمان]این دست نوشته ها هرگز به صورت سیستماتیک تهیه نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دست نوشته ها هرگز به صورت سیستماتیک تهیه نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This government has systematically run down public services since it took office.
[ترجمه گوگل]این دولت از زمان روی کار آمدن خود به طور سیستماتیک خدمات عمومی را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]این دولت از زمانی که اداره را به دست گرفت بطور سیستماتیک از خدمات عمومی استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دولت از زمانی که اداره را به دست گرفت بطور سیستماتیک از خدمات عمومی استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you arrange your picture too systematically the results can look very mannered and artificial.
[ترجمه گوگل]اگر تصویر خود را بیش از حد سیستماتیک مرتب کنید، نتایج می توانند بسیار شیک و مصنوعی به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]اگر تصویر خود را بیش از حد به طور سیستماتیک تنظیم کنید، نتایج می توانند بسیار مودب و مصنوعی به نظر برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر تصویر خود را بیش از حد به طور سیستماتیک تنظیم کنید، نتایج می توانند بسیار مودب و مصنوعی به نظر برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She began applying systematically to colleges.
[ترجمه گوگل]او شروع به درخواست سیستماتیک برای کالج ها کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به استفاده منظم از کالج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شروع به استفاده منظم از کالج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The army has systematically violated human rights.
[ترجمه گوگل]ارتش به طور سیستماتیک حقوق بشر را نقض کرده است
[ترجمه ترگمان]ارتش به طور سیستماتیک حقوق بشر را نقض کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارتش به طور سیستماتیک حقوق بشر را نقض کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The information was systematically recorded and analysed.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به صورت سیستماتیک ثبت و تجزیه و تحلیل شد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به صورت سیستماتیک ثبت و تحلیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به صورت سیستماتیک ثبت و تحلیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The rainforest is being systematically destroyed.
[ترجمه رحمانی] جنگل بارانی به طور سیستماتیک تخریب می شود.|
[ترجمه گوگل]جنگل های بارانی به طور سیستماتیک در حال نابودی است[ترجمه ترگمان]جنگل های بارانی به طور سیستماتیک ویران شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One day a week her mother systematically cleaned and aired each room.
[ترجمه گوگل]یک روز در هفته مادرش به طور سیستماتیک هر اتاق را تمیز و تهویه می کرد
[ترجمه ترگمان]یک روز یک روز مادرش به طور سیستماتیک تمیز شد و هر کدام از اتاق ها را تمیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روز یک روز مادرش به طور سیستماتیک تمیز شد و هر کدام از اتاق ها را تمیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Government were accused of having systematically distorted the protesters'case.
[ترجمه گوگل]دولت متهم به تحریف سیستماتیک پرونده معترضان شد
[ترجمه ترگمان]دولت به داشتن سیستماتیک از پرونده معترضان متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت به داشتن سیستماتیک از پرونده معترضان متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I wish they'd organize themselves more systematically.
[ترجمه گوگل]ای کاش آنها خود را منظم تر سازماندهی می کردند
[ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم آن ها خودشان را به طور منظم سازماندهی کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم آن ها خودشان را به طور منظم سازماندهی کرده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He systematically abused his body with heroin and cocaine.
[ترجمه گوگل]او به طور سیستماتیک بدن خود را با هروئین و کوکائین مصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]او به طور سیستماتیک از بدنش با هروئین و کوکائین استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور سیستماتیک از بدنش با هروئین و کوکائین استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This dual process of introduction is systematically countered by a dual process of elimination.
[ترجمه گوگل]این فرآیند دوگانه معرفی به طور سیستماتیک توسط یک فرآیند دوگانه حذف مقابله می شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند دوگانه معرفی به طور سیستماتیک با فرآیند دوگانه حذف مواجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند دوگانه معرفی به طور سیستماتیک با فرآیند دوگانه حذف مواجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Only once the real meaning has been systematically emptied out of commodities does advertising then refill this void with its own symbols.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که معنای واقعی به طور سیستماتیک از کالاها خالی شد، تبلیغات این خلأ را با نمادهای خاص خود پر می کند
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که معنای واقعی بطور سیستماتیک خالی شده است از کالا تبلیغ می کند و سپس این خلا را با نمادهای خود پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که معنای واقعی بطور سیستماتیک خالی شده است از کالا تبلیغ می کند و سپس این خلا را با نمادهای خود پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید