syringe

/səˈrɪndʒ//sɪˈrɪndʒ/

معنی: سرنگ، اب دزدک، تزریق کردن
معانی دیگر: آبدزدک، با سرنگ تزریق کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small tube, usu. fitted with a piston or bulb, for drawing in a quantity of fluid and pumping it through a small aperture or ejecting it in a stream.

(2) تعریف: such a device attached to a hollow pointed needle and used medically to draw out measured quantities of body fluids or to inject drugs or the like; hypodermic syringe.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: syringes, syringing, syringed
• : تعریف: to wash, collect, or inject using a syringe.

جمله های نمونه

1. the bulb of a syringe
بدنه ی سرنگ

2. The fluid can be drawn off with a syringe.
[ترجمه گوگل]مایع را می توان با یک سرنگ خارج کرد
[ترجمه ترگمان]مایع را می توان با سرنگ کشیده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He boiled his syringe and fired his knife to sterilize them.
[ترجمه گوگل]او سرنگش را جوشاند و چاقویش را شلیک کرد تا آنها را استریل کند
[ترجمه ترگمان]سرنگ او را boiled و چاقویی را برای ضدعفونی کردن آن ها شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Extend needle and syringe exchange facilities and local health care services and set up a specialist drug clinic.
[ترجمه گوگل]گسترش امکانات تعویض سوزن و سرنگ و خدمات مراقبت های بهداشتی محلی و راه اندازی یک کلینیک تخصصی دارو
[ترجمه ترگمان]گسترش تجهیزات تبادل سوزن و سرنگ و خدمات مراقبت بهداشتی محلی و راه اندازی یک کلینیک تخصصی مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. BThe closet is empty, save for a syringe and spoon stored on a tiny ledge.
[ترجمه گوگل]B گنجه خالی است، فقط برای یک سرنگ و قاشق روی یک لبه کوچک ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]کمد BThe خالی است، به جز یک سرنگ و یک قاشق که روی یک طاقچه کوچک ذخیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A fine needle on a syringe was introduced through the cyst wall, and air under pressure pushed the syringe barrel outwards.
[ترجمه گوگل]یک سوزن ظریف روی یک سرنگ از طریق دیواره کیست وارد شد و هوا تحت فشار بشکه سرنگ را به سمت بیرون هل داد
[ترجمه ترگمان]یک سوزن زیبا روی سرنگ از طریق دیوار کیست ایجاد شد و هوا تحت فشار لوله سرنگ را به سمت بیرون فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Draw cold water up into the syringe through the needle, flush out the water and repeat.
[ترجمه گوگل]آب سرد را از طریق سوزن به داخل سرنگ بکشید، آب را بیرون بکشید و این کار را تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]آب سرد را از طریق سوزن به داخل سرنگ بکشید و آب را بیرون بریزید و تکرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He held the syringe with its end close to the idol and pulled the piston out sharply.
[ترجمه گوگل]سرنگ را با انتهای آن به بت نزدیک کرد و پیستون را به شدت بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]سرنگ را کنار بت نگه داشت و پیستون را به تندی بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. About the same time, she started using a syringe to pump air into the children as well.
[ترجمه گوگل]تقریباً در همان زمان، او شروع به استفاده از سرنگ برای پمپاژ هوا به داخل بچه ها کرد
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، او شروع به استفاده از یک سرنگ برای پمپاژ هوا به کودکان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She drew a dose of morphia into a syringe.
[ترجمه گوگل]او یک دوز مورفیا را در یک سرنگ کشید
[ترجمه ترگمان] اون یه سرنگ مورفین به سرنگ تزریق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pethidine and diamorphine - usually administered by syringe into your bottom.
[ترجمه گوگل]پتیدین و دیامورفین - معمولاً با سرنگ در کف بدن شما تزریق می شود
[ترجمه ترگمان]pethidine و diamorphine - معمولا توسط سرنگ به کف شما هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Super percision fluid dispenser, parts ( Syringe, nozzle, valve, tank and so on ) and FAD system.
[ترجمه گوگل]پخش کننده مایع فوق العاده دقیق، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، مخزن و غیره) و سیستم FAD
[ترجمه ترگمان]سوپر percision fluid، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، تانک و غیره)و سیستم FAD
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each syringe is wrapped in a sterile package and then jumblepacked in a large corrugated carton.
[ترجمه گوگل]هر سرنگ در یک بسته استریل پیچیده شده و سپس در یک کارتن بزرگ راه راه بسته بندی می شود
[ترجمه ترگمان]هر سرنگ در یک بسته استریل بسته بندی می شود و سپس در یک کارتن corrugated بزرگ بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The filter was suitable for the syringe attracting liquid drug.
[ترجمه گوگل]فیلتر برای داروی مایع جذب کننده سرنگ مناسب بود
[ترجمه ترگمان]فیلتر برای سرنگ جذب مواد مایع مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرنگ (اسم)
squirt, douche, syringe

اب دزدک (اسم)
squirt, syringe

تزریق کردن (فعل)
syringe, inject, perfuse, throw in

تخصصی

[بهداشت] آبدزدک

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) device used to inject or withdraw fluids from the body; hypodermic syringe
inject with a syringe; clean by means of an injection with a syringe
a syringe is a small tube with a plunger which is used with a fine hollow needle to inject drugs into a person's body or to take blood samples from them.

پیشنهاد کاربران

1. سرنگ 2. آب دزدک
مثال:
a glass syringe of known volume
یک شیشه سرنگ با حجم معلوم
noun - countable :
1 - سرنگ
به عنوان مثال :
He says it's vital that drug users have access to supplies of clean syringes
2 - نازِل ( هر وسیله ی کوچکی شبیه سرنگ، که در صنعت برای پمپاژ، پاشش و یا تزریق مایعات از طریق یک سوراخ کوچک در جایی به کار می رود. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
First, we test the total adhesive volumes flowing out of every syringe into respective beaks during adhesive dispensing process
3 - verb - transitive :
شستشو دادن داخل چیزی ( به وسیله تزریق مایعات به داخل آن به کمک یک سرنگ و سپس خارج کردن مایع به کمک یک پمپ - به خصوص شستشو دادن داخل گوش انسان )

syringe
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/syringe• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/syringe• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/syringe
آمپول
سرنگ

بپرس