syrian

/ˈsɪriən//ˈsɪrɪən/

معنی: سوری، اهل سوریه، اهل سوریه، سوری
معانی دیگر: سوریه ای

جمله های نمونه

1. The first wave consisted of Lebanese and Syrian, and some Egyptian immigrants.
[ترجمه گوگل]موج اول متشکل از لبنانی ها و سوری ها و تعدادی مهاجر مصری بود
[ترجمه ترگمان]اولین موج شامل لبنان و سوریه و برخی مهاجران مصری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Visitors look at paintings by Syrian artist Mustafa Fathi in Fathi's gallery at a Damascene house in old Damascus December 2 2007 .
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان به نقاشی های هنرمند سوری مصطفی فتحی در گالری فتحی در خانه دمشقی در دمشق قدیمی در 2 دسامبر 2007 نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان در ۲ دسامبر ۲۰۰۷ به تابلوهای نقاشی هنرمند سوری مصطفی فتحی در موزه دمشق در دمشق قدیمی نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the event, the Syrian track failed.
[ترجمه گوگل]در این صورت مسیر سوریه شکست خورد
[ترجمه ترگمان]در این رویداد، مسیر سوریه شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Syrian Hamster is nocturnal, usually waking during the evening.
[ترجمه گوگل]همستر سوری شبگرد است و معمولاً در هنگام غروب بیدار می شود
[ترجمه ترگمان]The سوریه شبانه است و معمولا در طول شب بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Syrian and Egyptian armies both suffered heavy setbacks.
[ترجمه گوگل]ارتش سوریه و مصر هر دو شکست های سنگینی را متحمل شدند
[ترجمه ترگمان]ارتش سوریه و مصر هر دو متحمل مشکلات شدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the time a woman who belonged to the "Syrian Socialist National Party" drove a bomb-laden truck into an Israeli Defense Force convoy in Lebanon .
[ترجمه گوگل]در آن زمان زنی که متعلق به "حزب ملی سوسیالیست سوریه" بود، کامیونی مملو از بمب را وارد کاروان نیروهای دفاعی اسرائیل در لبنان کرد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، زنی که عضو حزب ملی سوسیالیست سوریه بود یک کامیون بمب گذاری شده را به کاروان نیروهای دفاعی اسرائیل در لبنان هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. About 1000 Druse Arabs who consider themselves Syrian nationals also live on the Golan where large numbers of Israeli and Syrian troops are separated by a force of U. N. peacekeepers.
[ترجمه گوگل]حدود 1000 عرب دروز که خود را اتباع سوریه می دانند نیز در جولان زندگی می کنند، جایی که تعداد زیادی از نیروهای اسرائیلی و سوری توسط نیروهای حافظ صلح ایالات متحده از هم جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۰۰۰ نفر از اعراب که خود را تبعه سوریه می دانند نیز در بلندی های جولان زندگی می کنند که در آن تعداد زیادی از سربازان اسرائیلی و سوری با نیروی U از هم جدا شده اند ان حافظان صلح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet when will the Syrian people reach their limit?
[ترجمه گوگل]با این حال مردم سوریه چه زمانی به مرز خود خواهند رسید؟
[ترجمه ترگمان]با این حال چه زمانی مردم سوریه به حد خود می رسند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Syrian army, though suffering deeper serious casualties, had not broken.
[ترجمه گوگل]ارتش سوریه، اگرچه متحمل تلفات جدی تر شد، اما شکست نخورد
[ترجمه ترگمان]ارتش سوریه اگر چه متحمل تلفات جدی تری شده بود، نشکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Syrian police precinct borders the site of the explosion, and may have been a possible target, but most of the victims were reportedly civilians.
[ترجمه گوگل]حوزه پلیس سوریه با محل انفجار هم مرز است و ممکن است هدف احتمالی بوده باشد، اما بنا بر گزارش ها، بیشتر قربانیان غیرنظامیان بوده اند
[ترجمه ترگمان]حوزه پلیس سوریه با محل انفجار هم مرز است و ممکن است یک هدف احتمالی باشد، اما گفته می شود که اغلب قربانیان غیرنظامی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. THE Syrian government's attempts to conceal the extent of the crackdown in the country have taken on an Orwellian quality.
[ترجمه گوگل]تلاش های دولت سوریه برای پنهان کردن گستره سرکوب در این کشور کیفیتی اورولی به خود گرفته است
[ترجمه ترگمان]تلاش های دولت سوریه برای پنهان کردن میزان سرکوب در کشور از کیفیت Orwellian برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also showed a video of several Syrian rebel commanders pledging allegiance to him.
[ترجمه گوگل]او همچنین ویدئویی از چندین فرمانده شورشیان سوری را نشان داد که با او بیعت کردند
[ترجمه ترگمان]او همچنین ویدیویی از چندین فرمانده شورشی در سوریه را نشان داد که قول وفاداری به او را داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And we must not forget a Syrian named Ernest A . Hamwi.
[ترجمه گوگل]و ما نباید یک سوری به نام ارنست A را فراموش کنیم حموی
[ترجمه ترگمان]و ما نباید یک سوری به نام ارنست آ را فراموش کنیم Hamwi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A Syrian Foreign Ministry official dismissed the report as " absolutely baseless. ".
[ترجمه گوگل]یک مقام وزارت خارجه سوریه این گزارش را "کاملا بی اساس" خواند
[ترجمه ترگمان]یک مقام وزارت خارجه سوریه این گزارش را \"کاملا بی اساس\" رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Among other nations calling for a Syrian pullout are Egypt, Saudi Arabia, Russia, France and Britain.
[ترجمه گوگل]از جمله کشورهای دیگری که خواستار خروج از سوریه هستند، مصر، عربستان سعودی، روسیه، فرانسه و بریتانیا هستند
[ترجمه ترگمان]در میان کشورهای دیگر خواستار خروج سوریه از مصر، عربستان سعودی، روسیه، فرانسه و بریتانیا می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوری (اسم)
red rose, syrian

اهل سوریه (اسم)
syrian

اهل سوریه (صفت)
syrian

سوری (صفت)
syrian

انگلیسی به انگلیسی

• citizen or resident of syria (country in the middle east)
of or pertaining to syria (country in the middle east)

پیشنهاد کاربران

بپرس