syntactical

جمله های نمونه

1. That is, in a syntactical context, a word acting as a bridge between two other words.
[ترجمه گوگل]یعنی در یک بافت نحوی، یک کلمه به عنوان پلی بین دو کلمه دیگر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این یک مفهوم نحوی است، کلمه ای که به عنوان پلی بین دو کلمه دیگر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A compiler structured on the syntactical relationships of the character string.
[ترجمه گوگل]یک کامپایلر که بر اساس روابط نحوی رشته کاراکتر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک مترجم مبتنی بر روابط نحوی رشته کاراکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The problem might be semantic or syntactical.
[ترجمه گوگل]مشکل ممکن است معنایی یا نحوی باشد
[ترجمه ترگمان]این مشکل می تواند معنایی یا syntactical باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The interrogative pronoun is placed at the syntactical position which the question is asked about, e . g.
[ترجمه گوگل]ضمیر سؤالی در جایگاه نحوی قرار می گیرد که سؤال در مورد آن پرسیده می شود، e g
[ترجمه ترگمان]The interrogative در position نحوی قرار داده می شود که سوال در مورد آن پرسیده می شود گرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From the syntactical point of view, the concept of the syntactic truth degree of formulas is proposed in two-valued propositional logic system.
[ترجمه گوگل]از دیدگاه نحوی، مفهوم درجه صدق نحوی فرمول ها در نظام منطق گزاره ای دو ارزشی مطرح می شود
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه syntactical مفهوم درجه واقعیت نحوی در سیستم منطق گزاره ای two پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus a kind of new syntactical and semantical systems of fuzzy predicate calculus are formed.
[ترجمه گوگل]بنابراین نوعی سیستم نحوی و معنایی جدید حساب محمول فازی شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]از این رو نوعی از سیستم های syntactical and و semantical شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The logical properties of individual terms can be analyzed in both syntactical and semantic aspects.
[ترجمه گوگل]ویژگی های منطقی اصطلاحات فردی را می توان در هر دو جنبه نحوی و معنایی تجزیه و تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های منطقی عبارات فردی را می توان در هر دو جنبه نحوی و semantic آنالیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper analyzes the stylistic features of the novel Lolita written by Russian American Vladimir Nabokov from lexical, syntactical and phonological levels.
[ترجمه گوگل]این مقاله ویژگی‌های سبکی رمان لولیتا نوشته ولادیمیر ناباکوف آمریکایی روسی را از سطوح واژگانی، نحوی و واج‌شناسی تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله ویژگی های سبکی رمان نوشته شده توسط ولادیمیر Nabokov آمریکایی روسی را از واژگانی lexical، نحوی و آوایی تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. it In other words there is a kind of grammatical and syntactical permissibility obviously in the expression It is raining.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر نوعی جواز دستوری و نحوی به وضوح در عبارت باران می‌بارد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، یک نوع خاص دستوری و syntactical در این عبارت وجود دارد که در حال بارندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the central studying method of contextualism, contextual analysis is the sets of syntactical analysis, semantic analysis and pragmatic analysis.
[ترجمه گوگل]به عنوان روش اصلی مطالعه زمینه‌گرایی، تحلیل زمینه‌ای مجموعه‌ای از تحلیل نحوی، تحلیل معنایی و تحلیل عمل‌گرایانه است
[ترجمه ترگمان]به عنوان روش مرکزی مطالعه of، آنالیز زمینه ای مجموعه تحلیل نحوی، تحلیل معنایی و تحلیل واقع گرایانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All above all, the basic and secondary well as its syntactical functions get systematically set forth.
[ترجمه گوگل]بیش از همه، کارکردهای اساسی و ثانویه و نحوی آن به طور سیستماتیک بیان می شوند
[ترجمه ترگمان]تمام موارد بالا و ثانویه و syntactical syntactical به صورت سیستماتیک ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sentences of correctly segmented and tagged are analyzed, and rule-based method and syntactical and semantic score are adapted to disambiguate.
[ترجمه گوگل]جملات تقسیم بندی شده و برچسب گذاری شده به درستی تحلیل می شوند و روش مبتنی بر قاعده و امتیاز نحوی و معنایی برای رفع ابهام اقتباس شده است
[ترجمه ترگمان]جملات به درستی بخش بندی و علامت گذاری می شوند، و روش مبتنی بر قاعده و syntactical نحوی و معنایی برای disambiguate تطبیق داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To describe ( a word ) by stating its part of speech, form, and syntactical relationships in a sentence.
[ترجمه گوگل]برای توصیف (یک کلمه) با بیان بخشی از گفتار، شکل و روابط نحوی آن در یک جمله
[ترجمه ترگمان]توصیف کردن (یک کلمه)با بیان بخشی از گفتار، شکل و syntactical نحوی در یک جمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Godel's completeness shows that in the case of the first order logic the syntactical and semantical characters of reasoning coincide.
[ترجمه گوگل]کامل بودن گودل نشان می دهد که در مورد منطق مرتبه اول صفات نحوی و معنایی استدلال بر هم منطبق است
[ترجمه ترگمان]کامل بودن godel نشان می دهد که در حالت اول، characters نحوی و semantical استدلال همزمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] نحوی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to syntax; conforming to the rules of syntax

پیشنهاد کاربران

بپرس