syntactic

/sɪnˈtæktək//sɪnˈtæktɪk/

معنی: ترکیبی، نحوی، طبق قواعد صرف ونحوی
معانی دیگر: نحوی (syntactical هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: syntactical (adj.), syntactically (adv.)
• : تعریف: of or concerning syntax.

جمله های نمونه

1. Syntactic differences often present the learner with difficulties.
[ترجمه گوگل]تفاوت های نحوی اغلب زبان آموز را با مشکلاتی مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]تفاوت های Syntactic اغلب با دشواری ها به یاد گیرنده می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Humans perform both syntactic and semantic processing when reading.
[ترجمه گوگل]انسان ها هنگام خواندن هم پردازش نحوی و هم پردازش معنایی را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]انسان ها هر دو پردازش معنایی و معنایی را هنگام خواندن انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is it to do with the syntactic structure or to the way in which this structure is lexically manifested?
[ترجمه گوگل]آیا این به ساختار نحوی مربوط می شود یا به نحوه تجلی واژگانی این ساختار؟
[ترجمه ترگمان]آیا این کار با ساختار نحوی و یا روشی که در آن این ساختار نشان داده می شود، انجام می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When syntactic information is not needed for further processing, it may be cleared from the short-term store.
[ترجمه گوگل]وقتی اطلاعات نحوی برای پردازش بیشتر مورد نیاز نباشد، ممکن است از فروشگاه کوتاه مدت پاک شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اطلاعات نحوی برای پردازش بیشتر مورد نیاز نیست، ممکن است از فروشگاه کوتاه مدت پاک سازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This includes the syntactic information and the root index for the word.
[ترجمه گوگل]این شامل اطلاعات نحوی و نمایه ریشه برای کلمه است
[ترجمه ترگمان]این شامل اطلاعات نحوی و شاخص ریشه برای کلمه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Similarly any predictions from syntactic analysis must contain the correct code.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، هر پیش‌بینی از تحلیل نحوی باید حاوی کد صحیح باشد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب هر گونه پیش بینی از تحلیل نحوی باید حاوی کد صحیح باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The syntactic analyser identifies the most syntactically acceptable word strings, whilst the semantic analyser identifies the most semantically plausible.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر نحوی پذیرفتنی ترین رشته های کلمه را از نظر نحوی شناسایی می کند، در حالی که تحلیلگر معنایی معقول ترین آنها را از نظر معنایی شناسایی می کند
[ترجمه ترگمان]The نحوی مطلوب ترین strings را شناسایی می کند، در حالی که تجزیه و تحلیل معنایی، most مفهوم را شناسایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some method is then used to derive the syntactic representation for the derivative form from combining the root form and the affix.
[ترجمه گوگل]سپس از روشی برای به دست آوردن نمایش نحوی شکل مشتق از ترکیب شکل ریشه و الفت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سپس از یک روش برای به دست آوردن نمایش نحوی برای فرم مشتق از ترکیب فرم ریشه و وند استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hearsay-II's problems with its syntactic/semantic component highlights the difficulties of accessing pre-defined processing units in speech.
[ترجمه گوگل]مشکلات Hearsay-II با مؤلفه نحوی/معنی آن، دشواری های دسترسی به واحدهای پردازش از پیش تعریف شده در گفتار را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]مشکلات hearsay - II با مولفه های معنایی \/ معنایی آن مشکلات دسترسی به واحدهای پردازش از پیش تعریف شده در گفتار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both syntactic and semantic information could be used more effectively than at present.
[ترجمه گوگل]هر دو اطلاعات نحوی و معنایی می توانند موثرتر از حال حاضر استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو اطلاعات معنایی و معنایی می توانند به طور موثرتری نسبت به حال استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The strong relationship between syntactic category and coverage exists only at the first level of information.
[ترجمه گوگل]رابطه قوی بین مقوله نحوی و پوشش فقط در سطح اول اطلاعات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رابطه قوی بین مقوله نحوی و پوشش فقط در سطح اول اطلاعات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The run-time application of syntactic information uses the transition matrices and the lexicon to rank the words in the lattice.
[ترجمه گوگل]کاربرد زمان اجرا اطلاعات نحوی از ماتریس های انتقال و واژگان برای رتبه بندی کلمات در شبکه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]کاربرد همزمان اطلاعات نحوی از ماتریس های گذار و واژه نامه برای رتبه بندی کلمات در شبکه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fact, a large part of the syntactic complexity of the sentence comes from the use of prepositional phrases.
[ترجمه گوگل]در واقع بخش بزرگی از پیچیدگی نحوی جمله ناشی از استفاده از عبارات اضافه است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت بخش بزرگی از پیچیدگی نحوی جمله از استفاده از عبارت های prepositional ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since there are substantially fewer syntactic categories than words in the language, the number of states in the model is reduced.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مقوله‌های نحوی کمتری نسبت به کلمات در زبان وجود دارد، تعداد حالت‌ها در مدل کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مقوله های نحوی بسیار کمتری نسبت به کلمات در زبان وجود دارند، تعداد حالات در مدل کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترکیبی (صفت)
combinatorial, synthetic, combinatory, syntactic

نحوی (صفت)
syntactic

طبق قواعد صرف و نحوی (صفت)
syntactic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to syntax; conforming to the rules of syntax
syntactic or syntactical is used to describe something relating to syntax; technical terms in linguistics.

پیشنهاد کاربران

Noun : syntax
گرامری
syntactic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: نحوی 1
تعریف: مربوط به نحو
ساختاری
مصنوئی

بپرس