1. no two words are exactly synonymous
هیچ دو واژه ای کاملا هم معنا نیستند.
2. His deeds had made his name synonymous with victory.
[ترجمه گوگل]اعمال او نام او را مترادف با پیروزی کرده بود
[ترجمه ترگمان]deeds نام او را مترادف با پیروزی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Oscar Wilde's name is synonymous with wit.
[ترجمه گوگل]نام اسکار وایلد مترادف با شوخ طبعی است
[ترجمه ترگمان]نام اسکار وایلد مترادف با هوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Paris has always been synonymous with elegance, luxury and style.
[ترجمه گوگل]پاریس همیشه مترادف با ظرافت، تجمل و استایل بوده است
[ترجمه ترگمان]پاریس همیشه مترادف با تجمل، تجمل و سبک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nixon's name has become synonymous with political scandal.
[ترجمه گوگل]نام نیکسون مترادف با رسوایی سیاسی شده است
[ترجمه ترگمان]نام نیکسون با رسوایی سیاسی مترادف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Until the late eighteenth century, "opera" was almost synonymous with Italian opera.
[ترجمه گوگل]تا اواخر قرن هجدهم، «اپرا» تقریباً مترادف با اپرای ایتالیایی بود
[ترجمه ترگمان]تا اواخر قرن هجدهم، \"اپرا\" تقریبا مترادف با اپرای ایتالیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Guy Salmon is a name synonymous with fine cars and service for over 50 years.
[ترجمه گوگل]گای سالمون نامی مترادف با خودروهای خوب و خدمات برای بیش از 50 سال است
[ترجمه ترگمان]گای سالمون یک نام مترادف با اتومبیل های قشنگ و خدمات بیش از ۵۰ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Education and socialization were almost synonymous in his view.
[ترجمه گوگل]تحصیلات و اجتماعی شدن از نظر او تقریباً مترادف بودند
[ترجمه ترگمان]تحصیلات و اجتماعی اجتماعی تقریبا مترادف با دیدگاه او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Illiterate and undesirable are treated as synonymous.
[ترجمه گوگل]بی سواد و نامطلوب مترادف تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]Illiterate و نامطلوب به عنوان مترادف تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Activity, they suggest, is not synonymous with learning.
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد می کنند که فعالیت مترادف با یادگیری نیست
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد می کنند فعالیت مترادف با یادگیری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This company bears the name Royalbion, which is synonymous with Britain itself.
[ترجمه گوگل]این شرکت نام Royalbion را دارد که مترادف با خود بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]این شرکت نام Royalbion را دارد که مترادف با خودش بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Today, it's synonymous with aviation and makes a bold statement wherever you go.
[ترجمه گوگل]امروز، مترادف با هوانوردی است و هر کجا که میروید بیانیهای جسورانه میدهد
[ترجمه ترگمان]امروزه، این مترادف با هوانوردی است و هر جا که شما می روید یک بیانیه پررنگ می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was once synonymous with independence, self-determination and black achievement.
[ترجمه گوگل]زمانی مترادف با استقلال، خودمختاری و موفقیت سیاه بود
[ترجمه ترگمان]آن زمانی مترادف با استقلال، خودمختاری و دستاورد سیاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ferns are virtually synonymous with shade.
[ترجمه گوگل]سرخس ها تقریباً مترادف با سایه هستند
[ترجمه ترگمان]Ferns عملا مترادف با سایه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Present and past were less continuous than synonymous.
[ترجمه گوگل]حال و گذشته کمتر پیوسته بودند تا مترادف
[ترجمه ترگمان]حال و گذشته کم تر از دو مترادف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید