synergy

/ˈsɪnərdʒi//ˈsɪnədʒi/

معنی: یاری، همکاری، اشتراک مساعی، هم نیروزایی، کار توام
معانی دیگر: هم کرداری، هم کردار گری، هم نیروبخشی، هم نیروبخشگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: synergies
(1) تعریف: the combined action or power of two or more things.

- The drugs are best taken together because their synergy is what makes them particularly effective in fighting the disease.
[ترجمه گوگل] این داروها بهتر است با هم مصرف شوند زیرا هم افزایی آنها چیزی است که آنها را به ویژه در مبارزه با بیماری موثر می کند
[ترجمه ترگمان] مواد مخدر به بهترین شکل با هم ترکیب می شوند زیرا همکوشی آن ها چیزی است که آن ها را به ویژه در مبارزه با این بیماری موثر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: synergism.

جمله های نمونه

1. Of course, there'squite obviously a lot of synergy between the two companies.
[ترجمه گوگل]البته، آشکارا هم افزایی زیادی بین این دو شرکت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]البته، بدیهی است که یک همکوشی بین دو شرکت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Team work at its best results in a synergy that can be very productive.
[ترجمه گوگل]کار تیمی در بهترین نتایج خود در یک هم افزایی که می تواند بسیار سازنده باشد
[ترجمه ترگمان]تیم در بهترین نتایج خود در یک همکوشی که می تواند بسیار سازنده باشد، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Managing effective teams is a matter of achieving synergy between the individual members.
[ترجمه گوگل]مدیریت تیم‌های مؤثر به منظور دستیابی به هم افزایی بین اعضای فردی است
[ترجمه ترگمان]مدیریت تیم های کارآمد موضوع دستیابی به یک همکوشی بین اعضای منفرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kneading is an example of synergy, which theologically means the combination of personal effort with unearned grace.
[ترجمه گوگل]خمیر کردن نمونه ای از هم افزایی است که از نظر الهیاتی به معنای ترکیب تلاش شخصی با فیض ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]Kneading نمونه ای از یک همکوشی است که به معنی ترکیبی از تلاش شخصی با وقار انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Kings, meanwhile, have a synergy that translates into an entertaining and unique style of play.
[ترجمه گوگل]در همین حال، پادشاهان، هم افزایی دارند که به سبکی سرگرم کننده و منحصر به فرد از بازی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پادشاهان یک همکوشی دارند که به سبک سرگرم کننده و منحصر به فرد بازی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other conglomerates, particularly those looking for synergy, should be depressed by their mentor's plight.
[ترجمه گوگل]سایر شرکت ها، به ویژه آنهایی که به دنبال هم افزایی هستند، باید از وضعیت اسفبار مربی خود افسرده شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از مجتمع های مسکونی دیگر، به خصوص آن هایی که به دنبال یک همکوشی هستند، باید از گرفتاری their افسرده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Margetts is sure that the scientific and technological synergy that has been developed is real and extremely valuable.
[ترجمه گوگل]مارگتس مطمئن است که هم افزایی علمی و فناوری که ایجاد شده است واقعی و بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]Margetts اطمینان دارد که همکوشی های علمی و تکنولوژیکی که توسعه یافته است، واقعی و بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The benefits of cost savings, greater efficiency and synergy are being realised.
[ترجمه گوگل]مزایای صرفه جویی در هزینه، بهره وری بیشتر و هم افزایی در حال تحقق است
[ترجمه ترگمان]مزایای صرفه جویی در هزینه، کارایی بیشتر و همکوشی در حال تحقق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All our research results indicate that the synergy between the click sites and our Big City stations will be very powerful.
[ترجمه گوگل]تمام نتایج تحقیقات ما نشان می دهد که هم افزایی بین سایت های کلیکی و ایستگاه های شهر بزرگ ما بسیار قدرتمند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]همه نتایج تحقیقات ما نشان می دهد که همکوشی بین محل های کلیک و ایستگاه های بزرگ شهر ما بسیار قدرتمند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Synergy N 9 rotor head features composite blade grips and a CNC billet aluminum head block.
[ترجمه گوگل]سر روتور Synergy N 9 دارای دستگیره های تیغه ای کامپوزیت و بلوک سر آلومینیومی بیلت CNC است
[ترجمه ترگمان]قسمت Synergy N - ۹ دارای ویژگی های پره کامپوزیتی است و یک بلوک aluminum billet CNC را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many of the nootropic compounds have positive synergy effects with each other, they become synergistic.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ترکیبات نوتروپیک دارای اثرات هم افزایی مثبت با یکدیگر هستند، آنها هم افزایی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ترکیبات nootropic اثرات همکوشی مثبتی با یکدیگر دارند، و هم synergistic می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Financial IQ is actually the synergy of many skills and talents.
[ترجمه گوگل]بهره هوشی مالی در واقع هم افزایی بسیاری از مهارت ها و استعدادها است
[ترجمه ترگمان]ضریب هوشی مالی در واقع همکوشی بین بسیاری از مهارت ها و استعدادها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A checkerboard synergy study was carried out to determine the synergistic action of nikkomycin Z with fluconazole or terbinafine.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه هم افزایی شطرنجی برای تعیین اثر هم افزایی نیکومایسین Z با فلوکونازول یا تربینافین انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک همکوشی بین synergy برای تعیین اثر synergistic Z با fluconazole یا terbinafine انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My favorite feature of Synergy, though, is the fact it automatically synchronizes the screen savers of the computer's it is controlling, so they start and stop at the same time.
[ترجمه گوگل]با این حال، ویژگی مورد علاقه من Synergy این است که به طور خودکار محافظ های صفحه نمایش رایانه ای را که کنترل می کند، همگام می کند، بنابراین آنها همزمان شروع و متوقف می شوند
[ترجمه ترگمان]ویژگی مورد علاقه من of، با این حال، این واقعیت است که محافظ های صفحه نمایش کامپیوتر کنترل می شوند، بنابراین آن ها شروع می کنند و در همان زمان متوقف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یاری (اسم)
aid, service, help, helping, companionship, adjutancy, succor, synergy

همکاری (اسم)
assist, solidarity, cooperation, collaboration, synergy, synergism

اشتراک مساعی (اسم)
society, synergy

هم نیروزایی (اسم)
synergy

کار توام (اسم)
synergy

انگلیسی به انگلیسی

• combined action of two or more agents which produces a result stronger than their individual efforts; cooperation between two or more groups, combined action

پیشنهاد کاربران

مثال؛
Our team’s synergy was evident in the seamless flow of our ideas.
In a discussion about successful partnerships, a business owner might mention, “The synergy between our company and our partners propelled us to new heights. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A project manager might emphasize the importance of synergy by stating, “We need to foster synergy among team members to achieve our goals. ”

مثلث Messi, Neymar, Suarez یعنی synergy! ( عملکرد هماهنگ )
همیاری. همکاری، اشتراک مساعی
مثال:
Of course, there's quite obviously a lot of synergy between the two companies.
البته کاملا معلوم است که همکاری و اشتراک مساعی زیادی بین دو شرکت وجود دارد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : synergize
✅️ اسم ( noun ) : synergy
✅️ صفت ( adjective ) : synergistic
✅️ قید ( adverb ) : synergistically
بازدهی - ارزش افزوده.
برا خودتون سختش نکنید
این لغت به معنای "همکاری" و "مشارکت" هستش
هم افزایی رو به ابوالقاسم فردوسی بگید برگاش میریزه
synergy ( اقتصاد )
واژه مصوب: هم افزایی
تعریف: عملکرد هماهنگ و ترکیبی دو بنگاه که از جمع عملکردها و ارزش های فردی آن دو بیشتر است
هم افزایی، تشریک مساعی
سینرژی یعنی پدید آمدن نتیجه ای حاصل از کار گروهی که هیچ یک از افراد گروه به تنهایی قادر به تولید آن نتیجه نبودند
هم افزایی یا سینرژی ( به انگلیسی: Synergy ) معمولاً اینگونه تعریف می شود: زمانی که دو یا چند عنصر، جریان یا عامل با هم همیاری و برهمکنش ( تعامل ) داشته باشند معمولاً اثری بوجود می آید. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هر کدام از آن عناصر جداگانه می توانستند بوجود آورند بیشتر شود در اینصورت پدیده هم افزایی رخ داده است. مقدار هم افزایی را می توان با محاسبه برآیند کار گروهی و از سوی دیگر محاسبه مجموع نتیجه کار تک تک افراد در حالت کار جدا و تکی و سپس کسر کردن نتیجه محاسبه اول از دوم بدست آورد.
...
[مشاهده متن کامل]


هم افزایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس