syndicate

/ˈsɪndɪkət//ˈsɪndɪkeɪt/

معنی: سندیکا، اتحادیه صنفی، تشکیل اتحادیه دادن
معانی دیگر: اتحادیه تشکیل دادن، به صورت اتحادیه درآوردن، (مقاله و غیره) در چند روزنامه به چاپ رساندن، سازمان فروش مقالات به روزنامه ها و مجلات، (امریکا) سازمان تبهکاران (که فحشا و قمار بازی و غیره را قبضه می کنند)، روزنامه های زنجیره ای (چند روزنامه متعلق به یک فرد یا سازمان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a group of individuals, organizations, or corporations making some joint effort or undertaking joint negotiations or transactions.

- A loan such as this may need to be handled by a banking syndicate rather than a single bank.
[ترجمه گوگل] وامی مانند این ممکن است نیاز به یک سندیکای بانکی داشته باشد تا یک بانک واحد
[ترجمه ترگمان] یک وام مانند این ممکن است به جای یک بانک واحد توسط یک سندیکای بانکی اداره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police believe the murders have been carried out by a crime syndicate.
[ترجمه گوگل] پلیس معتقد است این قتل توسط یک سندیکای جنایی انجام شده است
[ترجمه ترگمان] پلیس اعتقاد داره که قتل ها با یه سازمان جنایی انجام شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an agency that purchases articles, photographs, and the like for distribution to a number of different newspapers and periodicals.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: syndicates, syndicating, syndicated
(1) تعریف: to join or organize (individuals, corporations, or the like) into a syndicate.

(2) تعریف: to sell (articles, photographs, or the like) to be used in a number of newspapers or other periodicals.

- His cartoons are syndicated and appear in newspapers all over the country.
[ترجمه گوگل] کاریکاتورهای او سندیکا هستند و در روزنامه های سراسر کشور منتشر می شوند
[ترجمه ترگمان] کارتون ها او صنفی هستند و در سراسر کشور در روزنامه ها چاپ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: syndication (n.)
• : تعریف: to become organized into a syndicate.

جمله های نمونه

1. to syndicate government factories
در کارخانه های دولتی اتحادیه درست کردن

2. I'm in a lottery syndicate at work.
[ترجمه گوگل]من در یک سندیکای قرعه کشی در محل کار هستم
[ترجمه ترگمان] من توی یه اتحادیه لاتاری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A syndicate of banks is/are financing the deal.
[ترجمه گوگل]سندیکای بانک ها این معامله را تامین مالی می کنند
[ترجمه ترگمان]یک اتحادیه بانک ها در حال تامین بودجه این قرارداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The debt will be funded through a syndicate of New Zealand and overseas financial institutions.
[ترجمه گوگل]این بدهی از طریق سندیکای نیوزلند و موسسات مالی خارج از کشور تامین می شود
[ترجمه ترگمان]بدهی از طریق اتحادیه موسسات مالی کشور نیوزیلند و موسسات مالی خارجی تامین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next day I told the London syndicate manager of my conversation the previous night.
[ترجمه گوگل]روز بعد گفتگوی شب قبلم را به مدیر سندیکای لندن گفتم
[ترجمه ترگمان]روز بعد به مدیر سندیکای گفتگوی من در شب گذشته گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was the publicist for a syndicate of galleries in Soho, an impresario of special events.
[ترجمه گوگل]او روزنامه‌نگار سندیکایی از گالری‌ها در سوهو بود، که یک امپرساریو رویدادهای خاص بود
[ترجمه ترگمان]او مسئول روابط عمومی گالری سوهو شده بود و یک مدیر برنامه های خاص در سوهو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Women are taking command of organised crime: negotiating syndicate structures, mapping strategy, clinching deals and ordering executions.
[ترجمه گوگل]زنان فرماندهی جنایات سازمان‌یافته را بر عهده می‌گیرند: مذاکره درباره ساختارهای سندیکایی، نقشه‌برداری استراتژی، بستن معاملات و دستور اعدام
[ترجمه ترگمان]زنان فرماندهی جنایات سازمان یافته را بر عهده می گیرند: مذاکره درباره ساختارهای سندیکای مذاکره، تدوین استراتژی، بستن معاملات و صدور دستور اعدام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His second in command, another Syndicate expert, was assigned to a station in the quietest residential neighborhood in the city.
[ترجمه گوگل]نفر دوم او، یکی دیگر از کارشناسان سندیکا، به ایستگاهی در آرام ترین محله مسکونی شهر منصوب شد
[ترجمه ترگمان]نفر دوم او در فرماندهی، یک متخصص اتحادیه دیگر، به یک ایستگاه در منطقه مسکونی quietest در شهر گماشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Identify the main functions of the syndicate leader.
[ترجمه گوگل]وظایف اصلی رهبر سندیکا را مشخص کنید
[ترجمه ترگمان]وظایف اصلی رهبر سندیکا را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But then, in February 188 a rival railway syndicate elbowed its way in.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، در فوریه 188 یک سندیکای راه آهن رقیب راه خود را وارد کرد
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن در فوریه ۱۸۸ گروه رقیب راه آهن به راه خود با آرنج ضربه زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the syndicate earned back the $ 2 000, the brothers and the syndicate would share equally in the proceeds.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه سندیکا 2000 دلار را به دست آورد، برادران و سندیکا به طور مساوی در عواید سهیم خواهند بود
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه سندیکا ۲ هزار دلار را پس گرفت، دو برادر و اتحادیه به همان اندازه در درآمد سهیم خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Campania, stronghold of the Camorra syndicate, a firefighting helicopter was shot at on August 6 th.
[ترجمه گوگل]در کامپانیا، پایگاه سندیکای کامورا، یک هلیکوپتر آتش نشانی در 6 اوت مورد اصابت گلوله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در کامپانیا، پناه گاه سندیکای Camorra، یک هلیکوپتر آتش نشانی در ششم اوت در محل تیر اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The One Australia syndicate is to become the sixth challenger for the 1995 Americas Cup.
[ترجمه گوگل]سندیکای یک استرالیا قرار است ششمین رقیب جام آمریکا در سال 1995 شود
[ترجمه ترگمان]یکی از سندیکای استرالیا به ششمین رقیب جام آمریکا در سال ۱۹۹۵ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anyone who informs on the crime syndicate risks getting taken for a ride.
[ترجمه گوگل]هر کسی که در مورد سندیکای جنایی اطلاع دهد، خطر سوار شدن به آن را دارد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که از مشکلات سندیکای جرائم مطلع باشد برای سواری به خطر می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The police suspect him of fronting for a crime syndicate.
[ترجمه گوگل]پلیس به او مظنون است که برای یک سندیکای جنایت کار می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس به خاطر یه سندیکای جنایت به اون مظنون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سندیکا (اسم)
syndicate

اتحادیه صنفی (اسم)
syndicate, trade union

تشکیل اتحادیه دادن (فعل)
syndicate

تخصصی

[حسابداری] سندیکا
[حقوق] سندیکا، شورا، گروه

انگلیسی به انگلیسی

• group of individuals or organizations who have come together to accomplish a joint effort; agency that supplies photographs or other material to newspapers and magazines for simultaneous publication
form a syndicate; sell photographs or other material to a number of different newspapers and magazines for simultaneous publication
a syndicate is an association of people or organizations that is formed for business purposes or to carry out a project.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : syndicate
✅️ اسم ( noun ) : syndication / syndicate / syndicator / syndicalist / syndicalism
✅️ صفت ( adjective ) : syndicalist
✅️ قید ( adverb ) : _
( مطلبی را ) در چندین روزنامه، شبکه و . . . . به چاپ رساندن
البته تشکیل دادن اتحادیه صنفی هم یکی دیگه از معانی آن است.
گروهی از ( افراد/سازمان ها/کسب وکارها ) که با هم کار کرده و برای توسعه و محقق سازی منافع مشترک ترکیب شده اند.
سوال اینجاست که آیا سندیکا یک نهاد قانونی است؟
سندیکاها به طور کلی به عنوان شراکت و اتحاد برای اهداف مالیاتی در نظر گرفته می شوند. سندیکاها می توانند در بخش های مختلف از جمله تجارت و دادوستد، مالی، بیمه، رسانه و حتی جرم و جنایت تشکیل شوند. البته که کارهای غیرقانونی هم صورت می گیره.
...
[مشاهده متن کامل]

English :
a group of people/individuals/businesses/organizations combined to promote a common interest, so they work together

Syndicate ( v. ) :
1. ( مطبوعات و تلویزیون ) :
{برنامه}به طور همزمان پخش کردن؛ {مقاله}به طور همزمان منتشر کردن
2. سندیکا تشکیل دادن
syndicate ( اقتصاد )
واژه مصوب: اتحادیه 1
تعریف: ← اتحادیۀ صنفی
سازمان های تبهکاری
اتحادیه صنفی

بپرس