syncretize


معنی: مخلوط کردن
معانی دیگر: (فلسفه) پادآمیزی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: syncretizes, syncretizing, syncretized
• : تعریف: to try to bring together or make (ideas or philosophies) compatible.

جمله های نمونه

1. He tried to syncretize historical and logical empiricism view on scientific rationality.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد دیدگاه تجربی گرایی تاریخی و منطقی را در مورد عقلانیت علمی تلفیق کند
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که دیدگاه تجربه گرایی منطقی و منطقی را در مورد عقلانیت علمی مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Person syncretize with enterprises ", "Alliance to win and common development "!
[ترجمه گوگل]"شخصی هماهنگ با شرکت ها"، "اتحاد برای پیروزی و توسعه مشترک"!
[ترجمه ترگمان]\"فرد با شرکت ها هم کاری می کند\"، \"اتحاد برای برنده شدن و توسعه مشترک\"!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to syncretize different culture, the essay advances the culture syncretism model and concrete ways on the basis of the way of solving conflict.
[ترجمه گوگل]به منظور همسان سازی فرهنگ های مختلف، این مقاله مدل همسان سازی فرهنگ و راه های مشخص را بر اساس شیوه حل تعارض پیش می برد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به منظور دستیابی به فرهنگ متفاوت، مدل syncretism فرهنگ و روش های عینی را بر پایه روش حل تعارض پیشرفت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to syncretize Chinese and western culture, some guidelines are useful, such as agency system, training, focus on details, involve all employees, step by step and assessment etc.
[ترجمه گوگل]به منظور تلفیق فرهنگ چینی و غربی، برخی از دستورالعمل ها مفید هستند، مانند سیستم آژانس، آموزش، تمرکز بر جزئیات، مشارکت همه کارکنان، گام به گام و ارزیابی و غیره
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به فرهنگ چینی و غربی، برخی از رهنمودها مفید هستند، مانند سیستم نمایندگی، آموزش، تمرکز بر روی جزئیات، مشارکت همه کارکنان، قدم به قدم و ارزیابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this connection, how to syncretize the existing theoretical viewpoints and carry them through to a form is the question of this paper wants to figure out.
[ترجمه گوگل]در این رابطه، چگونگی تلفیق دیدگاه های نظری موجود و انتقال آنها به یک فرم، سؤالی است که این مقاله می خواهد به آن پی ببرد
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، چگونه دیدگاه نظری موجود را مورد بررسی قرار داده و آن ها را به یک شکل ببرید، سوال این مقاله است که می خواهد بفهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For the reason above, we need to syncretize various kinds of value including the traditional value during the transition in law.
[ترجمه گوگل]به دلیل بالا، ما باید انواع مختلفی از ارزش از جمله ارزش سنتی را در طول گذار در قانون ترکیب کنیم
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، ما باید انواع مختلفی از ارزش از جمله ارزش سنتی را در طول گذار در قانون مشخص کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whether poets syncretize the excellence of the Book of Songs and Li Sao or not also gives a main clue to grade the poets.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا شاعران برتری کتاب ترانه‌ها و لی سائو را با هم ترکیب می‌کنند یا نه، یک سرنخ اصلی برای درجه‌بندی شاعران به دست می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این که شاعران از برتری کتاب آهنگ ها و لی Sao لذت ببرند یا نه، یک سرنخ اصلی برای دسته بندی شاعران به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the history of art, there are many different or opposite style. With the development of society, they syncretize or vanish.
[ترجمه گوگل]در تاریخ هنر، سبک های متفاوت یا مخالف بسیاری وجود دارد با توسعه جامعه، آنها غرق یا ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]در تاریخ هنر، سبک متفاوتی یا متضاد وجود دارد با پیشرفت جامعه، آن ها ناپدید می شوند یا ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The thinking of complexity can offer an instrument to syncretize human science and science.
[ترجمه گوگل]تفکر پیچیدگی می تواند ابزاری برای تلفیق علم و علم انسانی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]تفکر پیچیدگی می تواند ابزاری برای syncretize علم و علوم انسانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chapter Three:Starting with the deep-seated reason of the polarization of Wang"s disciples, we analyse the internal difficulty to syncretize the Confucianism and Zen. "
[ترجمه گوگل]فصل سوم: با شروع دلیل عمیق قطبی شدن شاگردان وانگ، دشواری درونی برای تلفیق کنفوسیوس و ذن را تحلیل می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]فصل سوم: شروع با استدلال عمیق و نشستن پیروان وانگ، ما مشکل داخلی را تجزیه و تحلیل می کنیم تا Confucianism و ذن را تحت تاثیر قرار دهیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inthe design of the street space in the landscape city, we should syncretize the above elements to perfect embody the natural landscape with artificial city.
[ترجمه گوگل]در طراحی فضای خیابان در شهر منظر، باید عناصر فوق را با هم ترکیب کنیم تا منظر طبیعی را با شهر مصنوعی تجسم کامل دهیم
[ترجمه ترگمان]طراحی Inthe فضای خیابان در شهر چشم انداز، باید عناصر فوق را برای تجسم کامل منظره طبیعی با شهر مصنوعی تطبیق دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the history of world legal system, it is a widespread phenomenon to transplant and syncretize the laws of other countries, and it is also an important content in all countries' law construction.
[ترجمه گوگل]در تاریخ نظام حقوقی جهان، پیوند و تلفیق قوانین سایر کشورها پدیده ای گسترده است و همچنین محتوای مهمی در ساخت حقوق همه کشورها به شمار می رود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ نظام حقوقی جهانی، پیوند و syncretize قوانین سایر کشورها پدیده ای رایج است و همچنین در همه کشورها دارای محتوای مهمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Situated Cognition and Learning Theory is the hotspot of the contemporary learning theory study. It has surpassed situated viewpoint of psychology and syncretize anthropology theory.
[ترجمه گوگل]تئوری شناخت و یادگیری موقعیتی کانون مطالعه تئوری یادگیری معاصر است از دیدگاه روانشناسی و تلفیق نظریه انسان شناسی پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]Cognition و تیوری یادگیری، کانون پژوهش نظریه یادگیری معاصر است آن از دیدگاه situated روانشناسی و نظریه انسان شناسی syncretize پیشی گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Chinese culture development need to keep the Confucianist humanism and to syncretize all the cultural forms and thoughts of the world.
[ترجمه گوگل]توسعه فرهنگ چینی نیاز به حفظ اومانیسم کنفوسیوس و تلفیق تمام اشکال و افکار فرهنگی جهان دارد
[ترجمه ترگمان]توسعه فرهنگ چینی باید the Confucianist را حفظ کند و تمام اشکال فرهنگی و افکار جهان را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخلوط کردن (فعل)
combine, temper, admix, mingle, mix, knead, shuffle, blend, jumble, compound, hash, merge, commix, immingle, fuse, fuze, stir together, syncretize

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : syncretize
✅️ اسم ( noun ) : syncretism
✅️ صفت ( adjective ) : syncretic
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس