syncretism

/ˈsɪŋkrɪˌtɪzəm//ˈsɪŋkrətɪzm/

معنی: تلفیق، همتایی، اعتقاد به توحید عقاید، تالیف عقاید مختلف
معانی دیگر: (فلسفه) پادآمیزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: syncretic (adj.), syncretistic (adj.), syncretist (n.)
(1) تعریف: an attempted combination or reconciliation of opposing principles, beliefs, or practices, esp. in religion or philosophy.

(2) تعریف: in linguistics, a merging of two different inflectional forms, or the resulting form.

جمله های نمونه

1. The European integration means the syncretism of economy, politics and cultures.
[ترجمه گوگل]ادغام اروپا به معنای تلفیق اقتصاد، سیاست و فرهنگ است
[ترجمه ترگمان]انسجام اروپایی به معنای the اقتصادی، سیاست و فرهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This syncretism was possible only because they found their common theory base.
[ترجمه گوگل]این تلفیق تنها به این دلیل امکان پذیر بود که آنها پایگاه تئوری مشترک خود را پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]این syncretism تنها به این دلیل امکان پذیر بود که اساس نظریه عمومی خود را یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The use of Catholic saints also bespeaks a syncretism of beliefs, he notes.
[ترجمه مقدم] همتایی. همگرایی اعتقادجمع عقاید
|
[ترجمه گوگل]او خاطرنشان می کند که استفاده از قدیسان کاتولیک نیز نشان دهنده یکپارچگی باورها است
[ترجمه ترگمان]او اشاره می کند که استفاده از قدیسان کاتولیک نیز باعث ترویج عقاید مذهبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The best way of self-cultivation is to wipe out the coxcombical mirage, so as to return to the syncretism of inside and outside.
[ترجمه گوگل]بهترین راه تزکیه نفس این است که سراب کوکسی را از بین ببریم تا به تلفیق درون و بیرون برگردیم
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای تزکیه نفس، محو the سراب است تا به the درونی و بیرونی برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In order to syncretize different culture, the essay advances the culture syncretism model and concrete ways on the basis of the way of solving conflict.
[ترجمه گوگل]به منظور همسان سازی فرهنگ های مختلف، این مقاله مدل همسان سازی فرهنگ و راه های مشخص را بر اساس شیوه حل تعارض پیش می برد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به منظور دستیابی به فرهنگ متفاوت، مدل syncretism فرهنگ و روش های عینی را بر پایه روش حل تعارض پیشرفت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was only with the rise of Christianity, however, that Gnostic syncretism came to full expression.
[ترجمه گوگل]با این حال، تنها با ظهور مسیحیت بود که سنتگرایی گنوسی به طور کامل بیان شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنها با ظهور مسیحیت بود که Gnostic syncretism به طور کامل بیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But what Alexander and his successors did was they made sort of a conscious, propagandistic decision to use religious syncretism to bind together their kingdoms.
[ترجمه گوگل]اما کاری که اسکندر و جانشینانش انجام دادند این بود که تصمیمی آگاهانه و تبلیغاتی گرفتند تا از همگرایی مذهبی برای پیوند دادن پادشاهی های خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]اما آنچه اسکندر و جانشینان او انجام دادند این بود که آن ها یک تصمیم آگاهانه و تبلیغاتی برای استفاده از syncretism مذهبی برای پیوستن به یکدیگر تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Day of Prayer for Peace does not in any way indulge in religious syncretism.
[ترجمه مقدم] اعتماد جمعی همگرایی وهمسویی به اعتقادات همراه باعقاید
|
[ترجمه گوگل]روز دعای صلح به هیچ وجه در تلفیق مذهبی نیست
[ترجمه ترگمان]روز دعا برای صلح به هیچ وجه در syncretism مذهبی شرکت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلفیق (اسم)
reconciliation, synthesis, incorporation, compilation, collation, modulation, conflation, syncretism

همتایی (اسم)
syncretism

اعتقاد به توحید عقاید (اسم)
syncretism

تالیف عقاید مختلف (اسم)
syncretism

انگلیسی به انگلیسی

• joining of two seemingly contradictory ideas or beliefs (philosophy, religion); combination of at least different inflectional forms (linguistics)

پیشنهاد کاربران

Syncretism refers to the blending or combination of different beliefs, ideas, or cultural practices into a new, unified whole. It can also describe the merging of different artistic styles or genres.
...
[مشاهده متن کامل]

ترکیب یا مخلوطی از باورها، ایده ها یا اعمال فرهنگی مختلف در یک کل جدید و یکپارچه اشاره. همچنین می تواند ادغام سبک ها یا ژانرهای هنری مختلف را توصیف کند.
*** تلفیق گرایی، تلاشی است برای آشتی دادن باورهای نابرابر و متضاد که بیش تر برای مکاتب گوناگون فکری به کار می رود.
مثال؛
Their music is a syncretism of traditional folk and modern pop.
In discussing cultural influences, one might say, “The city’s cuisine is a syncretism of various international flavors. ”
A fashion critic might describe a designer’s collection as a “syncretism of vintage and futuristic elements. ”

التقاط
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : syncretize
✅️ اسم ( noun ) : syncretism
✅️ صفت ( adjective ) : syncretic
✅️ قید ( adverb ) : _
هم تصریفی، اصطلاح زبان شناسی
امیدوارم که آقا محمد جوابی برای این هم پیدا کنن
درهم آمیزی
تلفیق بمعنی》همسویی. همگرایی. همگامی درراستای اعتماد اعتقاد جمعی عقاید

بپرس