1. The timing of the gun was precisely synchronized with the turning of the plane's propeller.
[ترجمه گوگل]زمان بندی اسلحه دقیقاً با چرخش پروانه هواپیما هماهنگ بود
[ترجمه ترگمان]زمان بندی تفنگ دقیقا با چرخش پروانه هواپیما هماهنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان بندی تفنگ دقیقا با چرخش پروانه هواپیما هماهنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The show was designed so that the lights synchronized with the music.
[ترجمه گوگل]نمایش به گونه ای طراحی شد که نورها با موسیقی همگام شوند
[ترجمه ترگمان]نمایش طوری طراحی شده بود که چراغ ها با موسیقی هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش طوری طراحی شده بود که چراغ ها با موسیقی هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He synchronized the time bomb with his watch.
[ترجمه گوگل]او بمب ساعتی را با ساعت خود هماهنگ کرد
[ترجمه ترگمان]اولین بمب رو با ساعت خودش هماهنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین بمب رو با ساعت خودش هماهنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Robison and Harrison then synchronized their watches to fix the longitude of Port Royal by the time difference between them.
[ترجمه گوگل]سپس رابیسون و هریسون ساعتهای خود را با هم هماهنگ کردند تا طول جغرافیایی پورت رویال را بر اساس اختلاف زمانی بین خود ثابت کنند
[ترجمه ترگمان]سپس Robison و هریسون ساعت های خود را هماهنگ کردند تا طول جغرافیایی پورت سلطنتی را با اختلاف زمانی بین آن ها اصلاح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس Robison و هریسون ساعت های خود را هماهنگ کردند تا طول جغرافیایی پورت سلطنتی را با اختلاف زمانی بین آن ها اصلاح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The effect of this shift was a highly synchronized but relatively mild recession.
[ترجمه گوگل]اثر این تغییر یک رکود بسیار هماهنگ اما نسبتاً خفیف بود
[ترجمه ترگمان]تاثیر این تغییر یک رکود نسبتا آرام ولی نسبتا ملایم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاثیر این تغییر یک رکود نسبتا آرام ولی نسبتا ملایم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our hearts have become synchronized with the corporate heart that beats in dollars, and with the corporate spirit that worships dollars.
[ترجمه گوگل]قلب های ما با قلب شرکتی که به دلار می تپد و با روحیه شرکتی که دلار را می پرستد هماهنگ شده است
[ترجمه ترگمان]قلب ما با قلب شرکتی که به دلار می تپد، و با روح شرکت که worships دلار است، هماهنگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قلب ما با قلب شرکتی که به دلار می تپد، و با روح شرکت که worships دلار است، هماهنگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The female hormonal cycle is finely synchronized with the circulatory system and lymphatic drainage in particular.
[ترجمه گوگل]چرخه هورمونی زنانه به طور خاص با سیستم گردش خون و تخلیه لنفاوی هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]چرخه هورمونی خانم به طور دقیق با سیستم گردش خون و drainage لنفاوی هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چرخه هورمونی خانم به طور دقیق با سیستم گردش خون و drainage لنفاوی هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Writing should be kept synchronized with the thoughts it reflects.
[ترجمه گوگل]نوشتن باید با افکاری که منعکس میکند هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]نوشتن باید با افکاری که انعکاس آن را منعکس می کند همگام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوشتن باید با افکاری که انعکاس آن را منعکس می کند همگام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They synchronized their steps.
[ترجمه گوگل]گام های خود را هماهنگ کردند
[ترجمه ترگمان]با قدم های خود حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با قدم های خود حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Swimming, Water polo, Diving, and Synchronized swimming.
[ترجمه گوگل]شنا، واترپلو، شیرجه، و شنای همزمان
[ترجمه ترگمان]شنا کردن، واتر پولو، غواصی، و شنای موزون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شنا کردن، واتر پولو، غواصی، و شنای موزون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It compares the cost of a synchronized method call to an equivalent unsynchronized one in several different cases and on several different platforms and JVMs.
[ترجمه گوگل]این هزینه یک فراخوانی روش همگامسازی شده را با یک فراخوانی غیرهمگام معادل در چندین حالت مختلف و در چندین پلتفرم و JVM مختلف مقایسه میکند
[ترجمه ترگمان]این روش هزینه یک روش همزمان را با یک روش هم ارز در چندین مورد مختلف و در چندین سیستم عامل و JVMs مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش هزینه یک روش همزمان را با یک روش هم ارز در چندین مورد مختلف و در چندین سیستم عامل و JVMs مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One well-known source has cited that a synchronized method call is as much as 50 times slower than an unsynchronized method call.
[ترجمه گوگل]یکی از منابع معروف ذکر کرده است که فراخوانی متد همگامسازی شده 50 برابر کندتر از فراخوانی متد غیرهمگام است
[ترجمه ترگمان]یک منبع شناخته شده به این موضوع اشاره کرده است که یک فراخوانی با روش سینک به اندازه ۵۰ برابر کندتر از فراخوانی روش unsynchronized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک منبع شناخته شده به این موضوع اشاره کرده است که یک فراخوانی با روش سینک به اندازه ۵۰ برابر کندتر از فراخوانی روش unsynchronized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Based on the nonlinear of synchronized oscillators, the expression of locking range for fundamental wave injection locked2 nd harmonic Gunn Oscillators is derived.
[ترجمه گوگل]بر اساس غیرخطی نوسانگرهای همگام، بیان محدوده قفل برای نوسانگرهای گانن هارمونیک دوم قفل شده تزریق موج بنیادی مشتق شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به غیرخطی بودن نوسانگرهای هماهنگ، بیان دامنه قفل برای تزریق موج بنیادی به nd Gunn هارمونیک مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با توجه به غیرخطی بودن نوسانگرهای هماهنگ، بیان دامنه قفل برای تزریق موج بنیادی به nd Gunn هارمونیک مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. All of the branches of the firm should be synchronized and cooperated.
[ترجمه گوگل]کلیه شعب شرکت باید هماهنگ و همکاری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]همه شاخه های شرکت باید سینک شوند و هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه شاخه های شرکت باید سینک شوند و هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The subway will get you around town, but it helps if you dig synchronized sweating.
[ترجمه گوگل]مترو شما را به اطراف شهر میرساند، اما اگر عرقکردن همزمان را حفاری کنید، به شما کمک میکند
[ترجمه ترگمان]مترو تو رو به شهر می رسونه اما کمک می کنه اگه با صدای بلند شروع کنی به عرق کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مترو تو رو به شهر می رسونه اما کمک می کنه اگه با صدای بلند شروع کنی به عرق کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید