1. let us synchronize our watches
بیا ساعت هایمان را همزمان کنیم (با هم میزان کنیم).
2. The wheels must synchronize as they revolve.
[ترجمه گوگل]چرخ ها باید در حین چرخش همگام شوند
[ترجمه ترگمان]چرخ ها باید در حال چرخش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Look at your watches. Have them synchronize.
[ترجمه گوگل]به ساعت های خود نگاه کنید از آنها بخواهید که همگام شوند
[ترجمه ترگمان] ساعتت رو ببین خودشون با هم هماهنگ شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The sound track did not synchronize with the action.
5. The sound on a film must synchronize with the action.
[ترجمه گوگل]صدای فیلم باید با اکشن همگام شود
[ترجمه ترگمان]صدا بر روی یک فیلم باید با عمل هماهنگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We'd better synchronize our watches if we all want to be there at the same time.
[ترجمه گوگل]اگر همه می خواهیم همزمان در آنجا باشیم، بهتر است ساعت هایمان را همگام کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر همه ما بخواهیم در آن واحد با هم باشیم، بهتر است نگهبانی مان را با هم هماهنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Our company must synchronize production with marketing campaigns.
[ترجمه گوگل]شرکت ما باید تولید را با کمپین های بازاریابی همگام کند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما باید تولید را با فعالیت های بازاریابی هماهنگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Let's synchronize our watches .
[ترجمه گوگل]بیایید ساعت هایمان را همگام کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا watches رو هماهنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Colourful flashing lights synchronize the sound.
[ترجمه گوگل]چراغ های چشمک زن رنگارنگ صدا را همگام می کنند
[ترجمه ترگمان]نوره ای درخشان نور با صدا هماهنگ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sometimes converging swells will synchronize to produce a peak that is higher than any of the separate peaks that preceded it.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تورم های همگرا با هم هماهنگ می شوند و پیکی تولید می کنند که بالاتر از هر یک از قله های جداگانه قبل از آن است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات امواج همگرا با تولید یک قله که بالاتر از هر کدام از قله ها پس از آن است، با هم هماهنگ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Businesses must synchronize their production choices with consumer choices or face the penalty of losses and eventual bankruptcy.
[ترجمه گوگل]کسبوکارها باید انتخابهای تولیدی خود را با انتخابهای مصرفکننده هماهنگ کنند یا با جریمه زیان و در نهایت ورشکستگی مواجه شوند
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها باید انتخاب های تولید خود را با انتخاب های مصرف کننده هماهنگ کنند و یا با مجازات زیان و ورشکستگی احتمالی مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An unrecoverable error occurred trying to synchronize the cluster disk information.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای همگامسازی اطلاعات دیسک خوشهای، خطای غیرقابل جبرانی روی داد
[ترجمه ترگمان]یک خطای غیرقابل بازگشت در تلاش برای هماهنگ کردن اطلاعات دیسک خوشه ای رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The film does not synchronize with sound.
14. Interoperation might be optimized to synchronize only with records where ownership is transferred to team members on the Jazz technology-based tool.
[ترجمه گوگل]عملکرد متقابل ممکن است برای همگام سازی فقط با رکوردهایی که مالکیت آنها به اعضای تیم در ابزار مبتنی بر فناوری جاز منتقل می شود، بهینه شود
[ترجمه ترگمان]interoperation ممکن است بهینه سازی شوند تا فقط با سوابق که در آن مالکیت به اعضای تیم در ابزار مبتنی بر فن آوری جاز منتقل می شود، هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Command - line utility to compare and synchronize data using the configuration file.
[ترجمه گوگل]ابزار خط فرمان برای مقایسه و همگام سازی داده ها با استفاده از فایل پیکربندی
[ترجمه ترگمان]کاربرد خط فرمان برای مقایسه و همگام سازی داده ها با استفاده از فایل پیکربندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید