synchronism

/ˈsɪŋkrəˌnɪzəm//ˈsɪŋkrənɪzm/

معنی: انطباق، هم زمانی، ایجاد همزمانی، هم وقتی، همگاهی
معانی دیگر: هم رخدادی، هم هنگامی، مقارنه، همگامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: synchronistic (adj.), synchronistically (adv.)
(1) تعریف: the condition of happening or existing at the same time; simultaneousness.

(2) تعریف: a usu. tabular and chronological listing that illustrates the simultaneousness of historical persons and events.

جمله های نمونه

1. I am used in synchronism to turn commonly the place of asynchronous or not tall to performance demand place.
[ترجمه گوگل]من در سنکرونیسم استفاده می‌کنم تا معمولاً مکان ناهمزمان یا غیر بلند را به مکان تقاضای عملکرد تبدیل کنم
[ترجمه ترگمان]من در synchronism به کار رفتم تا معمولا به طور معمول محلی غیر همزمان را تغییر دهم یا در محل مورد تقاضای عملکرد قرار نگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Achieved benefit and speed synchronism growth.
[ترجمه گوگل]منفعت و سرعت رشد همزمانی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]Achieved سود و سرعت رشد را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Text formulation turn out, at synchronism circulate state system heat balance; and analog computation on heat balance condition circulating of air heat power parameter and performance parameter.
[ترجمه گوگل]فرمول متن به نظر می رسد، در هماهنگی گردش سیستم حالت تعادل حرارتی و محاسبه آنالوگ در شرایط تعادل حرارتی در گردش پارامتر توان حرارتی هوا و پارامتر عملکرد
[ترجمه ترگمان]فرمول بندی متن، در synchronism، تعادل گرمایی سیستم حالت را به گردش درمی آورد؛ و محاسبات آنالوگ روی شرط تعادل گرمایی در توزیع پارامتر توان حرارتی هوایی و پارامتر عملکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Contrasting tempos and the restraining influence of synchronism serve to produce effects of scattering and tightening.
[ترجمه گوگل]تمپوهای متضاد و تأثیر بازدارنده همزمانی باعث ایجاد اثرات پراکندگی و سفت شدن می شود
[ترجمه ترگمان]مقایسه tempos و نفوذ بازدارنده of به منظور تولید اثرات پراکنش و محکم کردن آن عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This system haves good reliability, synchronism, open and inter - platform .
[ترجمه گوگل]این سیستم از قابلیت اطمینان، همزمانی، باز و بین پلتفرمی خوبی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای قابلیت اطمینان خوب، synchronism، باز و inter است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With accelerating those who enclothe synchronism is sale group recombine and reach the designated position.
[ترجمه گوگل]با تسریع، کسانی که سنکرونیسم را در بر می گیرند، گروه فروش را دوباره ترکیب می کنند و به موقعیت تعیین شده می رسند
[ترجمه ترگمان]با شتاب بخشیدن به کسانی که enclothe synchronism را ترک می کنند، گروه فروش مجدد ترکیب می شوند و به موقعیت تعیین شده می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Development of automotive paint should be in synchronism with or in advance of the development of automobile industry is the demands from society and market.
[ترجمه گوگل]توسعه رنگ خودرو باید همگام با یا پیش از توسعه صنعت خودرو خواسته جامعه و بازار باشد
[ترجمه ترگمان]توسعه رنگ خودرو باید با یا پیشرفت صنعت خودرو مطابق با نیازهای جامعه و بازار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Motor running high-precisely and avoiding loss of synchronism are both realized.
[ترجمه گوگل]موتور با دقت بالا کار می کند و از دست دادن همزمانی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]حرکتی که به طور دقیق اجرا می شود و اجتناب از از دست دادن of هر دو محقق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The math model about synchronism controlling between line scanning rate of CCD and object moving speed in the TDI CCD intersection measuring system is established.
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی در مورد کنترل همزمانی بین نرخ اسکن خط CCD و سرعت حرکت جسم در سیستم اندازه‌گیری تقاطع CCD TDI ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی مربوط به کنترل synchronism بین سرعت اسکن خطی CCD و سرعت حرکت شی در سیستم اندازه گیری تقاطع TDI CCD تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Three - axis synchronism output algorithm and point - to - point lifting - speed algorithm are discussed.
[ترجمه گوگل]الگوریتم خروجی سنکرونیسم سه محور و الگوریتم بلند کردن نقطه به نقطه - سرعت مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم خروجی synchronism محور و الگوریتم سرعت بخشیدن به نقطه به نقطه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Especially, when GPS receivers were not locked in synchronism for a short time, the system would st ill keep the high positioning accuracy. T hen the reliability of the system has been increased.
[ترجمه گوگل]به خصوص، زمانی که گیرنده‌های GPS برای مدت کوتاهی به صورت همزمان قفل نمی‌شدند، سیستم دقت موقعیت‌یابی بالا را حفظ نمی‌کرد پس از آن قابلیت اطمینان سیستم افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]به خصوص، زمانی که گیرنده های GPS برای مدت کوتاهی در synchronism قفل نبودند، سیستم دقت موقعیت یابی بالا را حفظ می کرد ثابت شده است که قابلیت اطمینان سیستم افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mechanism about the clock skew of synchronism sequential circuit has been presented, based on analyzing the characteristics of programmable resources and sequential circuit in FPGA.
[ترجمه گوگل]مکانیسمی در مورد انحراف ساعت مدار ترتیبی سنکرونیسم بر اساس تحلیل ویژگی های منابع قابل برنامه ریزی و مدار ترتیبی در FPGA ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم مربوط به انحراف ساعت یک مدار متوالی synchronism بر پایه تحلیل خصوصیات منابع قابل برنامه ریزی و مدار متوالی در FPGA ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neotectonism and climate cycle have pene - synchronism. They played an important role in the eco - environment change.
[ترجمه گوگل]نوتکتونیزم و چرخه آب و هوا دارای سنکرونیسم هستند آنها نقش مهمی در تغییر محیط زیست ایفا کردند
[ترجمه ترگمان]Neotectonism و چرخه آب و هوا، pene - synchronism را به خود اختصاص داده اند آن ها نقش مهمی در تغییر محیط زیست در محیط زیست بازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Time make self be with times synchronism.
[ترجمه گوگل]زمان خود را با زمان هماهنگی می سازد
[ترجمه ترگمان]زمان باعث می شود که زمان به سرعت سپری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper presents a convenient yet accurate method for the measurement of acoustic velocity, the method of acausto-optic synchronism.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش راحت و در عین حال دقیق برای اندازه‌گیری سرعت صوتی، روش همزمانی آکاستو-اپتیکی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش مناسب برای اندازه گیری سرعت صوت، روش acausto - چشمی synchronism ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انطباق (اسم)
coincidence, adaptation, conformity, synchrony, synchronism, parallax, self-identity

هم زمانی (اسم)
synchrony, synchronism, concurrency, simultaneity, synchronization, isochronism

ایجاد همزمانی (اسم)
synchronism, isochronism

هم وقتی (اسم)
synchronism

همگاهی (اسم)
synchrony, synchronism, synchronization

تخصصی

[شیمی] همزمانی
[سینما] همگاهی - انطباق - همزمانی
[عمران و معماری] همزمانی
[برق و الکترونیک] همزمانی شرایطی که در ان دو یا چند کمیت متغیر دارای سرعت برابر باشند یا در یک لحظه از زمان به مقدار قله ی خود برسند .
[نساجی] تقارن

انگلیسی به انگلیسی

• simultaneousness, coincidence, concurrence; study of things or events which take place during the same period of time; arrangement of historic events according to their dates

پیشنهاد کاربران

synchronism ( فیزیک )
واژه مصوب: همگامی
تعریف: وضعیتی که در آن دو یا چند کمیت نوسانی دارای بسامدهای یکسان و اختلاف فاز ثابت باشند

بپرس