1. There was everywhere in their exchange an exquisite synchronicity.
[ترجمه گوگل]همه جا در مبادله آنها یک هماهنگی بدیع وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همه جا در عوض، یک نوع synchronicity عالی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. So how can you experience this synchronicity for yourself?
[ترجمه گوگل]بنابراین چگونه می توانید این همزمانی را برای خودتان تجربه کنید؟
[ترجمه ترگمان]پس چطور می توانید این سازگاری را برای خودتان تجربه کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Face to face, in perfect synchronicity, they grin and swoop as the sweat drips off them.
[ترجمه گوگل]چهره به چهره، در هماهنگی کامل، پوزخند می زنند و در حالی که عرق از روی آنها می چکد، سرازیر می شوند
[ترجمه ترگمان]با هماهنگی کامل، با هماهنگی کامل، لبخند می زنند و وقتی عرق از روی آن ها چکه می کند، بالا و پایین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was surely synchronicity in this turn of events.
[ترجمه گوگل]مطمئناً همزمانی در این چرخش وقایع وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مسلما در این تغییر، نوعی synchronicity وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The concept of synchronicity was first described by Swiss psychologist Carl Gustav Jung in the 1920s.
[ترجمه گوگل]مفهوم همزمانی اولین بار توسط روانشناس سوئیسی کارل گوستاو یونگ در دهه 1920 توصیف شد
[ترجمه ترگمان]مفهوم سازگاری اولین بار توسط روان شناس سوئیسی کارل گوستاو یونگ در دهه ۱۹۲۰ توصیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The synchronicity is choreographed by a great, pervasive intelligence that lies at the heart of nature, and is manifest in each of us through what we call the soul.
[ترجمه گوگل]همزمانی توسط یک هوش بزرگ و فراگیر طراحی شده است که در قلب طبیعت نهفته است و از طریق آنچه روح می نامیم در هر یک از ما آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]سازگاری با یک هوش بزرگ و فراگیر در قلب طبیعت قرار می گیرد و در هر یک از ما از طریق آنچه که روح می نامیم آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There are many other examples of such "Synchronicity".
[ترجمه گوگل]نمونه های بسیار دیگری از چنین "همگامی" وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نمونه های دیگری از این \"Synchronicity\" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm a big believer in the concept of synchronicity, or as more commonly put, "everything happens for a reason. "
[ترجمه گوگل]من به مفهوم همزمانی یا به طور معمول تر، "هر چیزی به دلیلی اتفاق می افتد" اعتقاد زیادی دارم
[ترجمه ترگمان]من معتقد بزرگ در مفهوم انطباق هستم، و یا هر چه که به طور معمول بیان می شود، \" همه چیز به یک دلیل اتفاق می افتد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You will also discover the benefits of synchronicity, which is sometimes called coincidence or serendipity.
[ترجمه گوگل]همچنین مزایای همزمانی را که گاهی اوقات تصادفی یا سرندیپیتی نامیده می شود، کشف خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما همچنین مزایای انطباق را که گاهی اوقات تصادفی یا اتفاقی نامیده می شود را کشف خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And these timepieces would work in synchronicity with the pyramids and the matrix.
[ترجمه گوگل]و این ساعتها همزمان با اهرام و ماتریس کار میکنند
[ترجمه ترگمان]و این timepieces با هماهنگی با اهرام و ماتریس انجام خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The autistic volunteers showed less synchronicity between the different language areas of the brain as they performed the task.
[ترجمه گوگل]داوطلبان اوتیستیک همزمانی کمتری بین نواحی زبانی مختلف مغز هنگام انجام این کار نشان دادند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان اوتیسمی ارتباط کمتری بین قسمت های مختلف زبان مغز در حین انجام این کار نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is a time of great synchronicity, as you have seen yourself over the last few days.
[ترجمه گوگل]همانطور که در چند روز گذشته خود را دیده اید، این زمان همزمانی بسیار خوبی است
[ترجمه ترگمان]با این تفاوت که شما در این چند روز اخیر خودتان را دیده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sometimes the strokes were in synchronicity, sometimes they weren't.
[ترجمه گوگل]گاهی ضربات همزمان بودند، گاهی اوقات نه
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ضربه های هماهنگ با هماهنگی بود، بعضی اوقات هم نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the slump was as striking for its synchronicity as its severity.
[ترجمه گوگل]اما این رکود به همان اندازه که شدت آن به دلیل همزمانی آن قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]اما این کسادی و synchronicity به علت severity و synchronicity بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید