1. Tredell's analysis is perhaps too synchronic, suggesting that the various modes of literary theory coexist, whether easily or uneasily.
[ترجمه گوگل]تحلیل تردل شاید بیش از حد همزمان باشد، و نشان میدهد که شیوههای مختلف نظریه ادبی، چه آسان و چه ناآرام، در کنار هم وجود دارند
[ترجمه ترگمان]تحلیل Tredell شاید بیش از حد امکان پذیر باشد، و نشان می دهد که حالت های مختلف نظریه ادبی با یکدیگر هم زیستی دارند، چه به راحتی و چه با اضطراب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Again, this change, like synchronic variation between dialects, is a social, as well as a linguistic, fact.
[ترجمه گوگل]باز هم، این تغییر، مانند تغییرات همزمان بین گویش ها، یک واقعیت اجتماعی و همچنین زبانی است
[ترجمه ترگمان]باز هم این تغییر، مانند تغییر synchronic بین گویش های، اجتماعی و زبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In order to satisfy the special requirement of synchronic serial communication protocol between multiplexor and synchronic data terminal, we design the special communication chip with CPLD.
[ترجمه گوگل]به منظور ارضای نیاز ویژه پروتکل ارتباطی سریال همزمان بین مالتی پلکسور و پایانه داده سنکرون، ما تراشه ارتباطی ویژه را با CPLD طراحی می کنیم
[ترجمه ترگمان]به منظور ارضای نیاز خاص پروتکل ارتباط سریال synchronic بین multiplexor and و synchronic، ما یک تراشه ارتباطی ویژه را با CPLD طراحی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was stressed that the synchronic study is fully justified as it can draw on controllable material for investigation but no rigid theoretical barrier is erected to separate diachronic study.
[ترجمه گوگل]تاکید شد که مطالعه همزمان کاملاً موجه است زیرا می تواند از مواد قابل کنترل برای بررسی استفاده کند اما هیچ مانع نظری سفت و سختی برای مطالعه دیاکرونیک جداگانه ایجاد نشده است
[ترجمه ترگمان]تاکید شده است که مطالعه synchronic به طور کامل توجیه شده است چون می تواند مواد قابل کنترل را برای بررسی داشته باشد اما هیچ مانع نظری سخت برای مطالعه diachronic مجزا ایجاد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Synchronic linguistics is the study of language at a certain point of time.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی سنکرونیک مطالعه زبان در یک مقطع زمانی معین است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی synchronic مطالعه زبان در یک نقطه خاص از زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Synchronic linguistics: the term synchronic linguistics refers to the study of variation in language in different places and among different groups at a given point in time.
[ترجمه گوگل]زبان شناسی همزمان: اصطلاح زبان شناسی همزمان به مطالعه تنوع زبان در مکان های مختلف و در میان گروه های مختلف در یک برهه زمانی معین اطلاق می شود
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی synchronic: واژه زبان شناسی synchronic به مطالعه تنوع زبان در مکان های مختلف و در میان گروه های مختلف در یک نقطه داده شده اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The distinctions between synchronic state and diachronic state as well as between synchronic linguistics and diachronic linguistics are still controversial nowadays.
[ترجمه گوگل]تمایز بین حالت سنکرونیک و حالت دیاکرونیک و همچنین بین زبانشناسی همزمان و زبانشناسی دیاکرونیک امروزه هنوز بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین دولت synchronic و دولت diachronic و نیز بین زبان شناسی synchronic و زبان شناسی diachronic امروزه هنوز بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. What is synchronic reality? To what concrete or abstract elements of language can the mane be applied ?
[ترجمه گوگل]واقعیت همزمان چیست؟ یال را در مورد چه عناصر ملموس یا انتزاعی زبان می توان به کار برد؟
[ترجمه ترگمان]واقعیت synchronic چیست؟ به چه عناصر انتزاعی و انتزاعی زبان می تواند استفاده شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The synchronic closure system can solve this problem.
[ترجمه گوگل]سیستم بسته شدن همزمان می تواند این مشکل را حل کند
[ترجمه ترگمان]سیستم بسته بودن synchronic می تواند این مشکل را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. First, it stressed that the synchronic study of language is fully justified as it can draw on complete and controllable material for investigation.
[ترجمه گوگل]اول، تأکید کرد که مطالعه همزمان زبان کاملاً موجه است زیرا می تواند از مطالب کامل و قابل کنترل برای تحقیق استفاده کند
[ترجمه ترگمان]اول، تاکید کرد که مطالعه موردی زبان به طور کامل توجیه شده است چون می تواند مواد کامل و قابل کنترل را برای بررسی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Of or relating to the synchronic typological comparison of languages.
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به مقایسه سنکرون گونه شناختی زبان ها
[ترجمه ترگمان]و یا مربوط به مقایسه languages typological languages
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The changes of the endogenous phytohormone content of synchronic materials at different developmental stages in somatic embryogenesis were measured by HPLC in Dimocarpus longan Lour. cv. Honghezi.
[ترجمه گوگل]تغییرات محتوای فیتوهورمون درون زا مواد سنکرون در مراحل مختلف رشد در جنین زایی بدنی توسط HPLC در Dimocarpus longan Lour اندازه گیری شد رزومه هونگهزی
[ترجمه ترگمان]تغییرات محتوای phytohormone درونی مواد synchronic در مراحل مختلف رشد در embryogenesis جسمی با HPLC در Dimocarpus longan اندازه گیری شدند CV Honghezi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Synchronic and Diachronic Perspectives on the Grammar of Sinitic Languages, ed. by Yunji Wu, 1-3 Guangzhou: Jinan University Press.
[ترجمه گوگل]دیدگاههای همزمان و دیاکرونیک در گرامر زبانهای سینیتی، ویرایش توسط یونجی وو، 1-3 گوانگژو: انتشارات دانشگاه جینان
[ترجمه ترگمان]synchronic و Diachronic، در دستور زبان Grammar زبان های Sinitic، اد by وو، ۱ - ۳ Guangzhou: انتشارات دانشگاه Jinan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Based on the difference between synchronic and diachronic phenomena proposed by Ferdinand de Saussure, this paper is an attempt of interpreting the nature of human consciousness in terms of time.
[ترجمه گوگل]بر اساس تفاوت بین پدیده های همزمان و دیاکرونیک که توسط فردیناند دو سوسور پیشنهاد شده است، این مقاله تلاشی است برای تفسیر ماهیت آگاهی انسان بر حسب زمان
[ترجمه ترگمان]براساس تفاوت میان پدیده synchronic و diachronic که توسط فردیناند دو سوسور مطرح شده است، این مقاله تلاشی برای تفسیر طبیعت آگاهی انسان از نظر زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید