1. Wait for the computer to synch up with your command.
[ترجمه گوگل]صبر کنید تا کامپیوتر با دستور شما همگام شود
[ترجمه ترگمان]صبر کن تا کامپیوتر با فرمان تو ارتباط برقرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صبر کن تا کامپیوتر با فرمان تو ارتباط برقرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You could lip synch. to the talk shows.
[ترجمه گوگل]می توانید لب سینک کنید به برنامه های گفتگو
[ترجمه ترگمان] تو هم میتونی حرف بزنی با برنامه های تلویزیونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو هم میتونی حرف بزنی با برنامه های تلویزیونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And the new transfer equipment has such function:high-speed, synch capture switch and residual voltage switch.
[ترجمه گوگل]و تجهیزات انتقال جدید چنین عملکردی دارند: سوئیچ با سرعت بالا، ضبط همزمان و سوئیچ ولتاژ باقیمانده
[ترجمه ترگمان]و تجهیزات انتقال جدید دارای چنین عملکردی هستند: سوئیچ کنترل با سرعت بالا، سوئیچ یکدست و سوئیچ ولتاژ باقیمانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و تجهیزات انتقال جدید دارای چنین عملکردی هستند: سوئیچ کنترل با سرعت بالا، سوئیچ یکدست و سوئیچ ولتاژ باقیمانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Freeman and the Bucs offense looked out of synch for most of the first half.
[ترجمه گوگل]حملات فریمن و باکس در بیشتر نیمه اول ناهماهنگ به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]فریمن و the که بیشتر از نیمه اول به هم وصل شده بودند از هم جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فریمن و the که بیشتر از نیمه اول به هم وصل شده بودند از هم جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Vanessa: But if the basics are in synch, you might grow together.
[ترجمه گوگل]ونسا: اما اگر اصول اولیه هماهنگ باشد، ممکن است با هم رشد کنید
[ترجمه ترگمان]ونسا: اما اگر اصول اولیه با یکدیگر هماهنگ باشند، ممکن است با هم بزرگ شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ونسا: اما اگر اصول اولیه با یکدیگر هماهنگ باشند، ممکن است با هم بزرگ شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do you want to synch to protected actuals?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید با واقعیات محافظت شده همگام سازی کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو هم میخوای با \"actuals\" ها ارتباط برقرار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو هم میخوای با \"actuals\" ها ارتباط برقرار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The iPhone is revolutionary because it can synch well with a whole cosmosphere of iMac and i"products"?
[ترجمه گوگل]آیفون انقلابی است زیرا میتواند به خوبی با دنیایی از iMac و i"محصولات" همگام شود؟
[ترجمه ترگمان]iPhone به این دلیل انقلابی است که می تواند با یک مجموعه کامل از محصولات iMac و آی پد بخوبی هماهنگ باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]iPhone به این دلیل انقلابی است که می تواند با یک مجموعه کامل از محصولات iMac و آی پد بخوبی هماهنگ باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "I try to get the lip synch precise," he says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «سعی میکنم همگامسازی لبها را دقیق انجام دهم
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" من سعی می کنم با دقت کامل لب به لب بیاورم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" من سعی می کنم با دقت کامل لب به لب بیاورم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was tall and sprawling, all bony framework, the kind of body not always in synch with its hinges and joints.
[ترجمه گوگل]او قد بلند و پهن بود، بدنی استخوانی داشت و همیشه با لولاها و مفاصلش هماهنگ نبود
[ترجمه ترگمان]او بلند و بلند بود، یک قالب استخوانی داشت، این نوع بدن همیشه با لولاهای و مفاصل خودش هماهنگ نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بلند و بلند بود، یک قالب استخوانی داشت، این نوع بدن همیشه با لولاهای و مفاصل خودش هماهنگ نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The crack spread widens and narrows because the price of gasoline and crude oil don't move in synch.
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه قیمت بنزین و نفت خام به طور همزمان حرکت نمی کنند، گسترش کرک گسترده و باریک می شود
[ترجمه ترگمان]شکاف گسترده می شود و باریک می شود، چون قیمت بنزین و نفت خام با یکدیگر هماهنگ نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکاف گسترده می شود و باریک می شود، چون قیمت بنزین و نفت خام با یکدیگر هماهنگ نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They are attracted by the new asset class as an investment which would trade out of synch with traditional assets such as equities, bonds and real estate.
[ترجمه گوگل]آنها توسط طبقه دارایی جدید به عنوان یک سرمایه گذاری جذب می شوند که با دارایی های سنتی مانند سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات معامله نمی شود
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط طبقه دارایی جدید به عنوان یک سرمایه گذاری جذب می شوند که با دارایی های سنتی مانند سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات، با یکدیگر هماهنگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط طبقه دارایی جدید به عنوان یک سرمایه گذاری جذب می شوند که با دارایی های سنتی مانند سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات، با یکدیگر هماهنگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. May: I agree with you on that sound off sometimes than to lip - synch.
[ترجمه گوگل]مه: من با شما موافقم که گاهی اوقات صدایی به جای همگام سازی با شما نیست
[ترجمه ترگمان]می: من با شما در مورد این صدا موافقت کردم تا با یکدیگر هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می: من با شما در مورد این صدا موافقت کردم تا با یکدیگر هماهنگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Using the plesiochronous communication model, implement duplex audio communication functions on twain USB ISO endpoints, simplify the design of clock synch system .
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل ارتباطی پلسیوکرونوس، توابع ارتباط صوتی دوطرفه را بر روی دو نقطه پایانی USB ISO پیاده سازی کنید، طراحی سیستم همگام سازی ساعت را ساده کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از مدل ارتباطی plesiochronous، اجرای عملکردهای ارتباطی صوتی دوگانه در نقاط انتهایی استاندارد ISO USB، طراحی سیستم هماهنگ ساعت را ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از مدل ارتباطی plesiochronous، اجرای عملکردهای ارتباطی صوتی دوگانه در نقاط انتهایی استاندارد ISO USB، طراحی سیستم هماهنگ ساعت را ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Once the footway starts swaying, however subtly, more and more pedestrians adjust their gait to get comfortable, stepping to and fro in synch.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه مسیر پیاده روی شروع به تکان خوردن می کند، هر چند به صورت نامحسوس، تعداد بیشتری از عابران پیاده راه رفتن خود را تنظیم می کنند تا راحت باشند و همزمان به این طرف و آن طرف می روند
[ترجمه ترگمان]وقتی the شروع به تکان خوردن می کند، هر چند با زیرکی و pedestrians راه می روند تا راحت باشند، قدم زنان به طرف و آن طرف می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی the شروع به تکان خوردن می کند، هر چند با زیرکی و pedestrians راه می روند تا راحت باشند، قدم زنان به طرف و آن طرف می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید