synapsis


همور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: synapses
مشتقات: synaptic (adj.)
(1) تعریف: in the early stage of meiosis, the side-by-side pairing of comparable male and female chromosomes.

(2) تعریف: a synapse.

جمله های نمونه

1. I was tired between synapses and in the connective tissue of organs.
[ترجمه گوگل]بین سیناپس ها و در بافت همبند اندام ها خسته بودم
[ترجمه ترگمان]از سیناپس ها و در بافت های ارتباطی اندام ها خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With repetition, these synapses become less effective in causing the motor neurones to fire.
[ترجمه گوگل]با تکرار، این سیناپس ها در تحریک نورون های حرکتی کمتر موثر می شوند
[ترجمه ترگمان]با تکرار، این سیناپس ها به شدت موثر هستند که باعث آتش سوزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quantal analysis of excitatory synapses in the hippocampus has proved difficult and has led to contradictory conclusions when applied to long-term potentiation.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل کمی از سیناپس های تحریکی در هیپوکامپ ثابت شده است دشوار است و منجر به نتایج متناقضی در زمانی که برای تقویت طولانی مدت اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]آنالیز Quantal of excitatory در هیپوکامپ، به سختی اثبات شد و منجر به نتیجه گیری های متناقض در زمانی شد که برای potentiation بلند مدت بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many drugs interfere with the reuptake of a neurotransmitter from synapses.
[ترجمه گوگل]بسیاری از داروها با بازجذب یک انتقال دهنده عصبی از سیناپس ها تداخل می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داروها با بازجذب یک انتقال دهنده عصبی از سیناپس ها مداخله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We erase the memories, disrupt and reconnect the synapses, and use the material for routine calculations.
[ترجمه گوگل]ما خاطرات را پاک می کنیم، سیناپس ها را مختل می کنیم و دوباره به هم وصل می کنیم و از مواد برای محاسبات معمولی استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]خاطرات را پاک می کنیم، سیناپس ها را قطع می کنیم، و از مواد برای محاسبات معمولی استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specifically, the protein is crucial for normal chemical functioning at synapses, the junctions where brain cells meet and exchange signals.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این پروتئین برای عملکرد طبیعی شیمیایی در سیناپس ها، محل اتصال سلول های مغز و تبادل سیگنال ها، حیاتی است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، پروتیین برای عملکرد شیمیایی نرمال در سیناپس ها حیاتی است، جایی که سلول های مغز با سیگنال های تبادل و تبادل ارتباط برقرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Resistors were used for both the nodes and the interconnection synapses.
[ترجمه گوگل]از مقاومت ها برای هر دو گره و سیناپس های اتصال استفاده شد
[ترجمه ترگمان]Resistors برای هر دو nodes و the اتصال بکار برده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Synapses are susceptible to fatigue, oxygen deficiency, and agents such as anesthetics.
[ترجمه گوگل]سیناپس ها مستعد خستگی، کمبود اکسیژن و عواملی مانند بیهوشی هستند
[ترجمه ترگمان]Synapses مستعد خستگی، کمبود اکسیژن، و عوامل مانند بی هوشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The result: 100 trillion synapses. 100 trillion functional units.
[ترجمه گوگل]نتیجه: 100 تریلیون سیناپس 100 تریلیون واحد کاربردی
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ۱۰۰ تریلیون سیناپس ۱۰۰ تریلیون واحد عملکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To solve this problem, the synapses are run backwards so you can tell how strongly that particular synapse is connected.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل، سیناپس ها به سمت عقب اجرا می شوند، بنابراین می توانید بگویید که آن سیناپس خاص چقدر به هم متصل است
[ترجمه ترگمان]برای حل این مشکل سیناپس ها به عقب دویدند تا شما بتوانید بگویید که این سیناپس به چه حد به هم متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Those higher doses, in turn, lead to even less sensitive synapses.
[ترجمه گوگل]آن دوزهای بالاتر به نوبه خود منجر به سیناپس های حساس تر می شود
[ترجمه ترگمان]آن دوزهای بالاتر، به نوبه خود، حتی به سیناپس ها حساس کم تر منجر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition to detaching synapses, reduced connectivity also occurs by neuron death in some cortical regions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر جداسازی سیناپس ها، کاهش اتصال نیز با مرگ نورون در برخی از نواحی قشری رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر جدا کردن سیناپس ها، کاهش اتصال نیز با مرگ نورون در برخی نواحی قشری رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Are such cells and synapses localized to a particular brain region, or are they diffused across many sites within the brain?
[ترجمه گوگل]آیا چنین سلول‌ها و سیناپس‌هایی در ناحیه خاصی از مغز قرار دارند یا در بسیاری از مکان‌های مغز منتشر شده‌اند؟
[ترجمه ترگمان]آیا چنین cells و سیناپس ها به یک ناحیه ویژه مغز محلی هستند و یا در بسیاری از سایت ها در مغز پخش می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How do they find the correct synapses out of the hundreds or thousands on each neuron?
[ترجمه گوگل]آنها چگونه سیناپس های صحیح را از میان صدها یا هزاران موجود در هر نورون پیدا می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آن ها چگونه سیناپس ها صحیح را از صدها یا هزاران نفر در هر نورون پیدا می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then impulses travel down both branches, and so on, until shifting the presynaptic voltage at a thousand different synapses.
[ترجمه گوگل]سپس تکانه‌ها به سمت پایین هر دو شاخه حرکت می‌کنند و به همین ترتیب تا جابجایی ولتاژ پیش سیناپسی در هزار سیناپس مختلف
[ترجمه ترگمان]سپس ایمپالس ها از هر دو شاخه عبور می کنند و به همین ترتیب تا زمانی که ولتاژ presynaptic را در هزار synapses مختلف جابجا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] مقارنه ؛ اتصال کروموزوم های زوج در حین اولین تقسیم میوزی .

انگلیسی به انگلیسی

• pairing of chromosomes during the first stages of meiosis (cytology); synapse, point at which nerve impulses are transmitted between two neurons or nerve-cells (physiology)

پیشنهاد کاربران

synapsis ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: همایگی
تعریف: ← جفت شدگی فام تنی
خیر
لغت مربوط به چکیده فیلم نامه synopsis هست. . .
Synapsis به معنای: ترکیب کروموزوم از هر والد در اولین مرحله تقسیم سلول
چکیده ( فیلمنامه )

بپرس