symphony

/ˈsɪmfəni//ˈsɪmfəni/

معنی: هم نوا، هم نوایی، سمفونی، قطعه طولانی موسیقی
معانی دیگر: (موسیقی) سمفونی (قطعه ی موسیقی کامل که معمولا چند movement دارد)، بخش آوازی قطعه ی موسیقی، (مخفف) symphony orchestra

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: symphonies
(1) تعریف: a musical composition for orchestra, usu. having three or four movements and similar in form to a sonata.

(2) تعریف: a symphony orchestra.

(3) تعریف: (informal) an orchestral performance; concert.

(4) تعریف: anything marked by harmonious sounds, colors, or other elements.

جمله های نمونه

1. a symphony imaging the beauty of nature
موسیقی سمفونی که زیبایی طبیعت را مجسم می کند

2. a symphony in four movements
سمفونی دارای چهارمومان

3. our symphony orchestra will be led by ricardo muti
ارکستر سمفونیک ما توسط ریکاردو موتی رهبری می شود.

4. a mozart symphony in an arrangement for piano duet
سمفونی موتسارت دگرسان شده برای دو پیانو

5. the patrons of the symphony orchestra
اعانه دهندگان به ارکستر سمفونیک

6. The Lithuanian Philharmonic Orchestra played Beethoven's Ninth Symphony.
[ترجمه گوگل]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر فیلارمونیک لیتوانی سمفونی نهم بتهوون را می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They play over the whole symphony.
[ترجمه گوگل]آنها کل سمفونی را می نوازند
[ترجمه ترگمان]تمام سمفونی را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've got an audition for the Bournemouth Symphony Orchestra on Friday.
[ترجمه گوگل]من روز جمعه تستی برای ارکستر سمفونیک بورنموث دارم
[ترجمه ترگمان]در روز جمعه در گروه Orchestra سمفونیک \"Bournemouth\" انتخاب شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's a cellist in the City of Birmingham Symphony Orchestra.
[ترجمه گوگل]او نوازنده ویولن سل در ارکستر سمفونیک شهر بیرمنگام است
[ترجمه ترگمان]او یک نوازنده ویولن در شهر ارکست سمفونی بیرمنگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is not possible to reconstruct the complete symphony from these manuscript sketches.
[ترجمه گوگل]بازسازی کامل سمفونی از این طرح های خطی امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود ندارد که سمفونی کامل از این طرح های دست نوشته را بازسازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beethoven's fifth symphony has been arranged for the piano.
[ترجمه گوگل]سمفونی پنجم بتهوون برای پیانو تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]سمفونی پنجم بتهوون برای پیانو ترتیب داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many people regard Beethoven's fifth symphony as his finest work.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم سمفونی پنجم بتهوون را بهترین اثر او می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم سمفونی پنجم بتهوون را بهترین اثر خود می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her second symphony sank without a trace.
[ترجمه گوگل]سمفونی دوم او بدون هیچ اثری غرق شد
[ترجمه ترگمان]سمفونی دوم او بدون هیچ ردی فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The BBC Symphony Orchestra played with great panache.
[ترجمه گوگل]ارکستر سمفونیک بی‌بی‌سی با قدرتی عالی نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر سمفونیک بی بی سی با panache بزرگ بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The second movement of the symphony should be played andante.
[ترجمه گوگل]موومان دوم سمفونی باید آندانت پخش شود
[ترجمه ترگمان]حرکت دوم سمفونی باید در andante انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The Ninth Symphony of Beethoven is a famous one.
[ترجمه گوگل]سمفونی نهم بتهوون یک سمفونی معروف است
[ترجمه ترگمان]سمفونی نهم بتهوون مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The orchestra will debut her new symphony.
[ترجمه گوگل]این ارکستر اولین سمفونی جدید خود را اجرا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این ارکستر سمفونی جدید خود را شروع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The London Symphony Orchestra broadcasts every Sunday on London Station.
[ترجمه گوگل]ارکستر سمفونیک لندن هر یکشنبه در ایستگاه لندن پخش می شود
[ترجمه ترگمان]ارکستر سمفونیک لندن هر یکشنبه در ایستگاه لندن پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم نوا (اسم)
symphony

هم نوایی (اسم)
conformance, conformity, homophony, symphony

سمفونی (اسم)
symphony

قطعه طولانی موسیقی (اسم)
symphony

تخصصی

[کامپیوتر] سیمفونی، سمفونی .

انگلیسی به انگلیسی

• musical composition written for a symphony orchestra; symphony orchestra; performance by a symphony orchestra; harmonious arrangement of sounds or other elements
a symphony is a piece of music for an orchestra, usually in four parts called movements.

پیشنهاد کاربران

symphony ( n ) ( sɪmfəni ) =a long, complicated piece of music for a large orchestra, in three or four main parts ( called movements ) , symphonic ( adj ) ( sɪmˈfɑnɪk )
symphony
symphony ( موسیقی )
واژه مصوب: سمفونی
تعریف: یکی از انواع موسیقی غربی برای سازگان بزرگ که نوع کلاسیک آن معمولاً دارای چهار پویه است و ساختار پویۀ اول آن به فرم سونات است
سمفونی: قطعه طولانی و یا قطعه ی موسیقی کامل
﴿معنی این کلمه به فارسی سمفونی است که اگر نمی دانید سمفونی به چه معنا است ، در گوگل کلمه سمفونی را به فارسی سرچ کنیدتا بیشتر با معنی این کلمه در فارسی آشنا شوید. ﴾

بپرس