1. He had been a known IRA sympathizer.
[ترجمه گوگل]او یکی از هواداران شناخته شده ارتش جمهوری اسلامی ایران بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از حامیان معروف IRA بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یکی از حامیان معروف IRA بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His opponents accused him of being a Nazi sympathizer.
[ترجمه گوگل]مخالفانش او را به هوادار نازی ها متهم کردند
[ترجمه ترگمان]مخالفان او او را متهم کردند که یکی از حامیان نازی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مخالفان او او را متهم کردند که یکی از حامیان نازی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Police accused him of being a rebel sympathizer and he was charged with extortion and resisting arrest.
[ترجمه گوگل]پلیس او را به داشتن هوادار شورشیان متهم کرد و به اخاذی و مقاومت در برابر دستگیری متهم شد
[ترجمه ترگمان]پلیس او را به طرفداری از حامیان شورشی متهم کرد و متهم به اخاذی و مقاومت در برابر دستگیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس او را به طرفداری از حامیان شورشی متهم کرد و متهم به اخاذی و مقاومت در برابر دستگیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Even a sympathizer conceded that Aleksandr Golovnin possessed few qualifications for heading the education ministry.
[ترجمه گوگل]حتی یکی از هواداران نیز پذیرفت که الکساندر گولوونین دارای شرایط کمی برای ریاست وزارت آموزش و پرورش است
[ترجمه ترگمان]حتی یک sympathizer نیز تصدیق کرد که الکساندر Golovnin چند صلاحیت برای ریاست وزارت آموزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی یک sympathizer نیز تصدیق کرد که الکساندر Golovnin چند صلاحیت برای ریاست وزارت آموزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Sympathizer, -iserbn person who sympathizes(Sentence dictionary), esp one who supports a cause or a political party.
[ترجمه گوگل]دلسوز، کسی که همدردی می کند (فرهنگ جملات)، به ویژه کسی که از یک هدف یا یک حزب سیاسی حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]sympathizer، کسی که به فرهنگ لغت (حکم جمله)می پردازد، به ویژه فردی که از یک علت یا یک حزب سیاسی حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]sympathizer، کسی که به فرهنگ لغت (حکم جمله)می پردازد، به ویژه فردی که از یک علت یا یک حزب سیاسی حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. On April fourteenth, eighty sixty-five, Southern sympathizer and actor John Wilkes Booth shot Lincoln in Ford's Theatre. It happened five days after the South surrendered and the Civil War ended.
[ترجمه گوگل]در چهاردهم آوریل، هشتاد و شصت و پنج، جان ویلکس بوث، همدرد و بازیگر جنوبی، لینکلن را در تئاتر فورد شلیک کرد این اتفاق پنج روز پس از تسلیم جنوب و پایان جنگ داخلی رخ داد
[ترجمه ترگمان]در چهاردهم آوریل، هشتاد و پنج ساله، و جان ویلکس بوث و بازیگر جنوبی، لینکلن را در تئاتر فورد به ضرب گلوله کشتند پنج روز پس از اینکه جنوب تسلیم شد و جنگ داخلی به پایان رسید، اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چهاردهم آوریل، هشتاد و پنج ساله، و جان ویلکس بوث و بازیگر جنوبی، لینکلن را در تئاتر فورد به ضرب گلوله کشتند پنج روز پس از اینکه جنوب تسلیم شد و جنگ داخلی به پایان رسید، اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's bad enough that a former Nazi sympathizer was treated like an honored guest by the Jewish state.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی بد است که دولت یهود با یک هوادار سابق نازی ها مانند یک مهمان افتخاری رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی بد است که یک حامی سابق نازی به عنوان مهمان افتخاری توسط دولت یهود مورد مداوا قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی بد است که یک حامی سابق نازی به عنوان مهمان افتخاری توسط دولت یهود مورد مداوا قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is said that his cousin, a British sympathizer under Howe 's command, betrayed him.
[ترجمه گوگل]گفته میشود که پسر عمویش، یکی از هواداران بریتانیا تحت فرمان هاو، به او خیانت کرد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که پسر عمویش، یکی از حامیان انگلستان تحت فرمان هاو، به او خیانت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که پسر عمویش، یکی از حامیان انگلستان تحت فرمان هاو، به او خیانت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sometimes a sympathizer is one step away from a lover.
[ترجمه گوگل]گاهی دلسوز یک قدم با عاشق فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات یک هوادار یک قدم دورتر از یک عاشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات یک هوادار یک قدم دورتر از یک عاشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You must be a GOP sympathizer? And you're feeling defensive for them? What about your country?
[ترجمه گوگل]شما باید طرفدار جمهوریخواه باشید؟ و شما برای آنها احساس دفاعی می کنید؟ در مورد کشور شما چطور؟
[ترجمه ترگمان]شما باید یکی از حامیان حزب جمهوریخواه باشید؟ و شما احساس تدافعی نسبت به آن ها دارید؟ در مورد کشور شما چطور؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما باید یکی از حامیان حزب جمهوریخواه باشید؟ و شما احساس تدافعی نسبت به آن ها دارید؟ در مورد کشور شما چطور؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Lorca, a left-wing sympathizer, was shot dead in 1936 by supporters of General Franco during the Spanish Civil War.
[ترجمه گوگل]لورکا، هوادار جناح چپ، در سال 1936 توسط حامیان ژنرال فرانکو در جریان جنگ داخلی اسپانیا به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه ترگمان]Lorca، یکی از حامیان جناح چپ، در سال ۱۹۳۶ توسط طرفداران ژنرال فرانکو در طول جنگ داخلی اسپانیا به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Lorca، یکی از حامیان جناح چپ، در سال ۱۹۳۶ توسط طرفداران ژنرال فرانکو در طول جنگ داخلی اسپانیا به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My father was a strong sympathizer of the People's War.
[ترجمه گوگل]پدرم از هواداران سرسخت جنگ خلق بود
[ترجمه ترگمان]پدرم طرفدار پروپا قرص جنگ مردم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدرم طرفدار پروپا قرص جنگ مردم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Are you a German sympathizer ?
[ترجمه گوگل]آیا شما طرفدار آلمان هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو طرفدار آلمان هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو طرفدار آلمان هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the 1940s, my uncle was accused of being a Nazi sympathizer.
[ترجمه گوگل]در دهه 1940، عموی من به هوادار نازی ها متهم شد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۴۰، عموی من به طرفداری از یک حامی نازی متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۴۰، عموی من به طرفداری از یک حامی نازی متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید