1. I sympathise with the views expressed.
[ترجمه گوگل]من با نظرات بیان شده همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان]من با این نظرات ابراز همدردی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با این نظرات ابراز همدردی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We sympathise with his injured pride and feel an injustice has indeed been committed.
[ترجمه گوگل]ما با غرور آسیب دیده او همدردی می کنیم و احساس می کنیم که واقعاً بی عدالتی مرتکب شده است
[ترجمه ترگمان]ما با غرور آسیب دیده خود همدلی می کنیم و احساس می کنیم که واقعا بی عدالتی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با غرور آسیب دیده خود همدلی می کنیم و احساس می کنیم که واقعا بی عدالتی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do you sympathise with people who hound paedophiles out of their homes?
[ترجمه گوگل]آیا با افرادی که سگ های پدوفیل را از خانه هایشان بیرون می کنند، همدردی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما با کسانی که این سگ تازی را از خانه ها بیرون می برند، همدردی می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا شما با کسانی که این سگ تازی را از خانه ها بیرون می برند، همدردی می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Most whites likely to sympathise with it flounced out of his National Party long ago.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سفیدپوستان که احتمالاً با آن همدردی میکنند، مدتها پیش از حزب ملی او خارج شدند
[ترجمه ترگمان]بیشتر سفیدی که از مدت ها پیش از حزب ملی او بیرون کشیده می شد، احساس همدردی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر سفیدی که از مدت ها پیش از حزب ملی او بیرون کشیده می شد، احساس همدردی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is hard not to sympathise with those simple-minded viewers and tabloid newspaper editors who mistake the characters for the actors.
[ترجمه گوگل]سخت است که با بینندگان سادهاندیش و سردبیران روزنامههای تبلوید که شخصیتها را با بازیگران اشتباه میگیرند، همدردی نکنیم
[ترجمه ترگمان]برای همدردی با آن بینندگان ساده و سردبیر روزنامه مصور که شخصیت بازیگران را اشتباه می گیرند، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای همدردی با آن بینندگان ساده و سردبیر روزنامه مصور که شخصیت بازیگران را اشتباه می گیرند، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. John Major seems to sympathise, but the voters can be excused for not yet noticing.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد جان میجر همدردی میکند، اما رایدهندگان را میتوان برای اینکه هنوز متوجه نشدهاند بهانه کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که جان میجر احساس همدردی می کند اما رای دهندگان را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که جان میجر احساس همدردی می کند اما رای دهندگان را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bagshaw would sympathise with that but not fight for it.
[ترجمه گوگل]Bagshaw با آن همدردی می کند اما برای آن مبارزه نمی کند
[ترجمه ترگمان]Bagshaw با آن همدردی می کند، اما برای آن مبارزه نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Bagshaw با آن همدردی می کند، اما برای آن مبارزه نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Anybody can sympathise with the sufferings of a friend.
[ترجمه گوگل]هر کسی می تواند با رنج های یک دوست همدردی کند
[ترجمه ترگمان]هرکس می تواند با رنج یک دوست همدردی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هرکس می تواند با رنج یک دوست همدردی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As it happens, I sympathise with the impatience.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد، من با بی صبری همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که این اتفاق می افتد، با بی حوصلگی به او نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که این اتفاق می افتد، با بی حوصلگی به او نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But I also sympathise with the difficulties of the caf é owner.
[ترجمه گوگل]اما من هم با مشکلات صاحب کافه همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان]اما من همچنین با مشکلات آن کافه که صاحب کافه است، همدردی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما من همچنین با مشکلات آن کافه که صاحب کافه است، همدردی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many people might sympathise with those driven to commit this particular form of homicide.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم ممکن است با کسانی که به ارتکاب این نوع خاص از قتل سوق داده می شوند، همدردی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم ممکن است با کسانی که این شکل خاص از قتل را مرتکب می شوند، همدردی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم ممکن است با کسانی که این شکل خاص از قتل را مرتکب می شوند، همدردی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If they want national freedom, of course we sympathise.
[ترجمه گوگل]اگر آنها آزادی ملی را می خواهند، البته ما همدردی می کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها خواهان آزادی ملی باشند، البته ما با یکدیگر همدردی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها خواهان آزادی ملی باشند، البته ما با یکدیگر همدردی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But while it is possible to sympathise with the Russian predicament, the ban is counterproductive.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که امکان همدردی با وضعیت مخمصه روسیه وجود دارد، این ممنوعیت نتیجه معکوس دارد
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که امکان همدردی با وضعیت نامساعد روسیه وجود دارد، این ممنوعیت نتیجه معکوس نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که امکان همدردی با وضعیت نامساعد روسیه وجود دارد، این ممنوعیت نتیجه معکوس نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He didn't sympathise with the corporations, but strength was with them.
[ترجمه گوگل]او با شرکت ها همدردی نمی کرد، اما قدرت با آنها بود
[ترجمه ترگمان]او با شرکت ها همدردی نمی کرد، اما قدرت با آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با شرکت ها همدردی نمی کرد، اما قدرت با آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Although he pretended to sympathise, I knew he was laughing up his sleeve.
[ترجمه گوگل]اگرچه او تظاهر به همدردی می کرد، اما می دانستم که در آستینش می خندد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او وانمود می کرد که همدردی می کند، می دانستم که او آستین خود را بالا می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او وانمود می کرد که همدردی می کند، می دانستم که او آستین خود را بالا می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید