symmetric

/sɪˈmetrɪk//sɪˈmetrɪk/

معنی: متناسب، متقارن، برابر، متوازن، هم اندازه
معانی دیگر: منظم
symmetric(al)
قرینه دار، با قرینه، دارای مقیاس مشترک

جمله های نمونه

1. Is it symmetric or more pronounced in one limb?
[ترجمه گوگل]آیا در یک اندام متقارن است یا بیشتر مشخص می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این حالت متقارن است یا بیشتر در یک عضو مشخص می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For these new requirements, platform choices include high-end symmetric multiprocessors, clustered architecture, and massive parallel systems.
[ترجمه گوگل]برای این الزامات جدید، گزینه های پلت فرم شامل چند پردازنده های متقارن سطح بالا، معماری خوشه ای و سیستم های موازی عظیم است
[ترجمه ترگمان]برای این الزامات جدید، گزینه های پلتفرم عبارتند از: multiprocessors متقارن با پایان بالا، معماری خوشه ای، و سیستم های موازی عظیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Consider a symmetric equilibrium in which the n firms in industry i all charge a price pi.
[ترجمه گوگل]یک تعادل متقارن را در نظر بگیرید که در آن n شرکت در صنعت i همگی یک قیمت پی می گیرند
[ترجمه ترگمان]یک موازنه متقارن را در نظر بگیرید که در آن n شرکت در صنعت همگی قیمت پی را مطالبه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Symmetric peripheral neuropathy may occur after prolonged use of the drug.
[ترجمه گوگل]نوروپاتی محیطی متقارن ممکن است پس از مصرف طولانی مدت دارو رخ دهد
[ترجمه ترگمان]ناخوشی محیطی Symmetric ممکن است پس از استفاده طولانی مدت از این دارو رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Further evidence contradicting the traditional symmetric rift valley model comes from observations of their morphology and surface structure.
[ترجمه گوگل]شواهد بیشتر در تضاد با مدل سنتی دره شکاف متقارن از مشاهدات مورفولوژی و ساختار سطح آنها می آید
[ترجمه ترگمان]شواهد بیشتر در رابطه با مدل دره شکاف متقارن سنتی ناشی از مشاهدات مورفولوژی و ساختار سطحی آن ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Significantly, the 601 will be usable in symmetric multiprocessing file servers.
[ترجمه گوگل]به طور قابل توجهی، 601 در سرورهای فایل چند پردازشی متقارن قابل استفاده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به طور قابل توجهی، ۶۰۱ تا ۶۰۱ در کارگزارهای multiprocessing متقارن قابل استفاده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hence good and bad stand in an A- Symmetric relation Nietzsche says.
[ترجمه گوگل]از این رو خوب و بد در یک رابطه متقارن الف، نیچه می گوید
[ترجمه ترگمان]از این رو، جایگاه خوب و بدی در رابطه با نیچه می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though the conventional symmetric extension and circular convolution are applied, the experiments show that the border distortion still exists in the reconstructed signal.
[ترجمه گوگل]اگرچه گسترش متقارن معمولی و پیچش دایره‌ای اعمال می‌شوند، آزمایش‌ها نشان می‌دهند که اعوجاج مرزی هنوز در سیگنال بازسازی‌شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه امتداد متقارن معمولی و کانولوشن حلقوی اعمال می شوند، آزمایش ها نشان می دهند که اعوجاج مرزی هنوز در سیگنال بازسازی شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The RDP protocol uses the RC4 symmetric encryption algorithm with up to 128 bit keys. The RC4 encryption keys are generated after an initial key exchange in which RSA asymmetric encryption is used.
[ترجمه گوگل]پروتکل RDP از الگوریتم رمزگذاری متقارن RC4 با کلیدهای 128 بیتی استفاده می کند کلیدهای رمزگذاری RC4 پس از تعویض کلید اولیه که در آن از رمزگذاری نامتقارن RSA استفاده می شود، تولید می شوند
[ترجمه ترگمان]پروتکل RDP از الگوریتم رمزنگاری متقارن RC۴ با کلیدهای ۱۲۸ بیتی استفاده می کند کلیدهای رمزگذاری RC۴ پس از یک تبادل کلید اولیه تولید می شوند که در آن رمزنگاری نامتقارن RSA استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this paper the describing function of single-valued symmetric nonlinear characteristics is analysed and simplify methods (Lemma Lemma Theorem Dcaculating description function are proved.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تابع توصیف ویژگی‌های غیرخطی متقارن تک ارزشی تحلیل شده و روش‌های ساده‌سازی شده است (قضیه لمای لم Dcaculating تابع توصیفی توصیف می‌شود)
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تابع توصیف ویژگی های غیر خطی متقارن با ارزش واحد آنالیز و ساده سازی می شود (قیاس با قضیه توصیف Dcaculating قضیه Dcaculating اثبات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The symmetric values about the imaginary axis of zero-poles which the unstable process lies in the open and closed right-half plane are defined as their mirror-injection.
[ترجمه گوگل]مقادیر متقارن در مورد محور فرضی قطب های صفر که فرآیند ناپایدار در صفحه نیمه راست باز و بسته قرار دارد به عنوان تزریق آینه ای آنها تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]مقادیر متقارن حول محور فرضی of صفر که در آن فرآیند ناپایدار در فضای باز و بسته شکل می گیرد، به صورت تزریق آینه آن ها تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Orthogonal matrices; diagonalization of symmetric real matrices.
[ترجمه گوگل]ماتریس های متعامد؛ مورب سازی ماتریس های واقعی متقارن
[ترجمه ترگمان]ماتریس های متعامد، diagonalization ماتریس های حقیقی متقارن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Distal symmetric polyneuropathy is the most common type of diabetic peripheral neuropathy, the clinical features may be distinct due to different nerve fibers damaged.
[ترجمه گوگل]پلی نوروپاتی متقارن دیستال شایع ترین نوع نوروپاتی محیطی دیابتی است، ویژگی های بالینی ممکن است به دلیل آسیب فیبرهای عصبی مختلف متمایز باشد
[ترجمه ترگمان]distal متقارن شایع ترین نوع بیماری دیابت است، ممکن است ویژگی های بالینی به دلیل آسیب فیبرهای عصبی متفاوت، متمایز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Axial symmetric representative volume element ( RVE ) and element method are used to in numerical computations.
[ترجمه گوگل]عنصر حجم نماینده متقارن محوری (RVE) و روش عنصر در محاسبات عددی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای حل عددی محاسبات عددی، از روش آلمان عددی (rve)و آلمان عددی (rve)استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As special forms of matrixes, symmetric and anti-symmetric matrix plays a key role not only in the theory of matrix but also in actual application.
[ترجمه گوگل]به عنوان اشکال خاصی از ماتریس ها، ماتریس متقارن و ضد متقارن نه تنها در نظریه ماتریس بلکه در کاربرد واقعی نیز نقش کلیدی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان اشکال خاصی از ماتریس های symmetric، متقارن و anti، نقش مهمی را نه تنها در تیوری ماتریس بلکه در کاربرد واقعی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متناسب (صفت)
adequate, proportional, proportionate, commensurate, symmetric, symmetrical

متقارن (صفت)
concurrent, symmetric, symmetrical, polar, regular, isochronous, isochronal

برابر (صفت)
plain, symmetric, symmetrical, equal, equivalent, homological, square, parallel, double, paired, tantamount, equipollent

متوازن (صفت)
symmetric, symmetrical, equal, equiponderant

هم اندازه (صفت)
symmetric, symmetrical, equal, isometric, isodiametric

تخصصی

[عمران و معماری] متقارن
[برق و الکترونیک] متقارن
[ریاضیات] تقارنی

انگلیسی به انگلیسی

• balanced, even, proportional, having parts corresponding to one another relative to the whole, identical on both sides

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : symmetry
صفت ( adjective ) : symmetrical / symmetric
قید ( adverb ) : symmetrically
متقارن

بپرس