1. Clowns, Circus and Carnie Symbology are also part of the experience which case those involved to be fearful of these people are experiences at a future date.
[ترجمه گوگل]دلقکها، سیرک و نمادشناسی کارنی نیز بخشی از این تجربه هستند که کسانی که درگیر ترس از این افراد هستند، تجربههایی در آینده هستند
[ترجمه ترگمان]\"سیرک\"، \"سیرک\" و \"Carnie Symbology\" نیز بخشی از این تجربه هستند که در مورد کسانی که از این افراد می ترسند در آینده تجربیات خود را تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The study of symbology has been widely applied to many fields.
[ترجمه گوگل]مطالعه نمادشناسی به طور گسترده در بسیاری از زمینه ها به کار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]مطالعه نمادشناسی به طور گسترده در بسیاری از زمینه ها اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Text and symbology on the MFD are color-coded to contrast clearly and sharply with the black of the display screen background.
[ترجمه گوگل]متن و نماد روی MFD دارای کد رنگی هستند تا به وضوح و واضح با سیاهی پسزمینه صفحه نمایش تضاد داشته باشند
[ترجمه ترگمان]نمادشناسی و symbology روی the رنگ ها، کدگذاری رنگی هستند که به طور واضح و به وضوح با پس زمینه صفحه نمایش صفحه نمایش کدگذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Symbology Deck is a mentalist's dream, come true.
[ترجمه گوگل]عرشه نمادشناسی رویای یک ذهن گرا است که به حقیقت پیوست
[ترجمه ترگمان]The Deck دریایی یک رویای mentalist، واقعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Text and symbology on the MFD are color-coded to contrast clearly and sharply with the absolute black of the display screen background.
[ترجمه گوگل]متن و نماد روی MFD دارای کد رنگی برای تضاد واضح و واضح با سیاهی مطلق پسزمینه صفحه نمایش است
[ترجمه ترگمان]نمادشناسی و symbology روی the رنگ ها، کدگذاری رنگی هستند که به وضوح و به وضوح با سیاه مطلق پس زمینه صفحه نمایش، کدگذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When respected American religious symbology expert Dr.
[ترجمه گوگل]وقتی کارشناس محترم نمادشناسی مذهبی آمریکایی دکتر
[ترجمه ترگمان]زمانی که به متخصص symbology مذهبی آمریکا احترام می گذاشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We have a symbology denoting Boolean variables, and their complements.
[ترجمه گوگل]ما یک نماد شناسی داریم که متغیرهای بولی و مکمل های آنها را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ما یک نمادشناسی داریم که نشانگر متغیرهای بولی و مکمل آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It illuminated in the light of symbology principle that the folk dress of waterside villages of Southern Yangtze was not only daily consumer goods, but also a symbol system of folk-custom culture.
[ترجمه گوگل]در پرتو اصل نمادشناسی روشن شد که لباسهای مردمی روستاهای کنار آب یانگ تسه جنوبی نه تنها کالاهای مصرفی روزانه هستند، بلکه نمادی از فرهنگ عامیانه هستند
[ترجمه ترگمان]این مشعل در پرتو اصول نمادشناسی روشن شد که لباس مردم روستای ساحلی Yangtze جنوبی تنها کالاهای مصرفی روزانه نبود، بلکه نمادی از فرهنگ عامه مردم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This system is used for off - axis symbology for tactical maneuvering.
[ترجمه گوگل]این سیستم برای نماد شناسی خارج از محور برای مانورهای تاکتیکی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم برای symbology دور محور برای مانور تاکتیکی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. SFP 1 Radar Operating Concepts, HUD Displays, and Targeting Symbology.
[ترجمه گوگل]مفاهیم عملیاتی رادار SFP 1، نمایشگرهای HUD و نشانهشناسی هدف
[ترجمه ترگمان]SFP ۱ مفاهیم عملکرد رادار، HUD نمایش، و هدف قرار دادن Symbology
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید