1. The suggestion is in fact a good symbolization of the inferior position of women.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد در واقع نماد خوبی از موقعیت پست زنان است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد در واقع نشانه خوبی از موقعیت پایین تری نسبت به زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد در واقع نشانه خوبی از موقعیت پایین تری نسبت به زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The study of symbolization of expressible features in graphic design and art can fully develop the usage of graphics in visual communication.
[ترجمه گوگل]مطالعه نمادسازی ویژگی های قابل بیان در طراحی گرافیک و هنر می تواند به طور کامل استفاده از گرافیک را در ارتباطات بصری توسعه دهد
[ترجمه ترگمان]مطالعه symbolization ویژگی های expressible در طراحی گرافیک و هنر می تواند به طور کامل کاربرد گرافیک در ارتباطات بصری را به طور کامل توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطالعه symbolization ویژگی های expressible در طراحی گرافیک و هنر می تواند به طور کامل کاربرد گرافیک در ارتباطات بصری را به طور کامل توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Athens chose olive branch as symbolization of peace and friendship in the first modern Olympic Games.
[ترجمه گوگل]آتن شاخه زیتون را به عنوان نماد صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]آتن شاخه زیتون را به عنوان symbolization صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آتن شاخه زیتون را به عنوان symbolization صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Travel or tourism is a process of symbolization.
[ترجمه گوگل]سفر یا جهانگردی فرآیند نمادسازی است
[ترجمه ترگمان]سفر یا گردشگری فرآیندی از symbolization است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سفر یا گردشگری فرآیندی از symbolization است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The death of Hai Zi a heavy symbolization of post - new - poem - tide.
[ترجمه گوگل]مرگ های زی نماد سنگین پس از - شعر - جزر و مد
[ترجمه ترگمان]مرگ \"Hai\" اثر سنگینی از جزر و مد روز به بار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ \"Hai\" اثر سنگینی از جزر و مد روز به بار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The continuous electronization and symbolization of person's identity bring about more controversies on existent character of human. Thus, the human subjectivity is forced to be explained again.
[ترجمه گوگل]الکترونیکی شدن و نمادسازی مداوم هویت فرد، مناقشات بیشتری را در مورد شخصیت وجودی انسان ایجاد می کند بنابراین، سوبژکتیویته انسانی مجبور به توضیح مجدد است
[ترجمه ترگمان]The مداوم و symbolization هویت فرد اختلاف بیشتری را در مورد شخصیت موجود انسانی به ارمغان می آورد بنابراین، فردیت انسانی مجبور است دوباره توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The مداوم و symbolization هویت فرد اختلاف بیشتری را در مورد شخصیت موجود انسانی به ارمغان می آورد بنابراین، فردیت انسانی مجبور است دوباره توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Not want to flaunt, nor symbolization only, but want to realize European love knot deep in heart.
[ترجمه گوگل]نه میخواهم خودنمایی کنم، نه فقط نمادسازی، بلکه میخواهم گره عشق اروپایی را در اعماق قلب درک کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم آن را به نمایش بگذارم، نه تنها، بلکه می خواهم درک کنم که عشق اروپا به اعماق قلب فرورفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم آن را به نمایش بگذارم، نه تنها، بلکه می خواهم درک کنم که عشق اروپا به اعماق قلب فرورفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A framework for symbolization of GIS data is proposed, which is more object - oriented and component - based.
[ترجمه گوگل]چارچوبی برای نمادسازی داده های GIS پیشنهاد شده است که بیشتر شی گرا و مبتنی بر مولفه است
[ترجمه ترگمان]چارچوبی برای تجزیه و تحلیل داده های GIS ارائه شده است که هدف محور و مبتنی بر مولفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چارچوبی برای تجزیه و تحلیل داده های GIS ارائه شده است که هدف محور و مبتنی بر مولفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It makes Chinese pictograph completely evolve from image to abstractness and symbolization.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که تابلوی چینی کاملاً از تصویر به انتزاع و نمادسازی تکامل یابد
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود تا چینی ها به طور کامل از تصویر به abstractness و symbolization تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود تا چینی ها به طور کامل از تصویر به abstractness و symbolization تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This paper analyzes the artistic employment of exaggeration and symbolization in the novel, which clearly embodies the distinction of magic realism.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل استفاده هنری از اغراق و نمادسازی در رمان می پردازد که به وضوح تمایز رئالیسم جادویی را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی اشتغال هنری of و symbolization در رمان می پردازد که به وضوح تمایز of جادویی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی اشتغال هنری of و symbolization در رمان می پردازد که به وضوح تمایز of جادویی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His novel The Picture of Dorian Gray reflects Wilde's pursuit of aestheticism with the peculiar plot, quick-witted language, ingenious symbolization.
[ترجمه گوگل]رمان او «تصویر دوریان گری» با طرحی خاص، زبانی تیزبین و نمادسازی مبتکرانه، تلاش وایلد برای زیباییشناسی را منعکس میکند
[ترجمه ترگمان]رمان او تصویری از \"گری گری\" (Dorian گری)را نشان می دهد که aestheticism را با طرح خاص، زبان تند و زیرکانه، و زیرکی ماهرانه، دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رمان او تصویری از \"گری گری\" (Dorian گری)را نشان می دهد که aestheticism را با طرح خاص، زبان تند و زیرکانه، و زیرکی ماهرانه، دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The important function and meaning of colors - psychological and folk - custom symbolization were discussed.
[ترجمه گوگل]کارکرد و معنای مهم رنگ ها - روانی و عامیانه - نمادسازی سفارشی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تابع مهم و معنای رنگ ها - روانشناسی و رسم - رسم مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تابع مهم و معنای رنگ ها - روانشناسی و رسم - رسم مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Buddhism is a main composition in ancient civilization of China, bamboo is also major symbolization.
[ترجمه گوگل]بودیسم ترکیب اصلی در تمدن باستانی چین است، بامبو نیز نماد اصلی است
[ترجمه ترگمان]Buddhism یک ترکیب اصلی در تمدن باستانی چین است، بامبو هم یک ترکیب اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Buddhism یک ترکیب اصلی در تمدن باستانی چین است، بامبو هم یک ترکیب اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The main embodiment of creative design was analyzed, including moral, symbolization, imagination and association.
[ترجمه گوگل]تجسم اصلی طراحی خلاقانه، از جمله اخلاقی، نمادسازی، تخیل و تداعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تجسم اصلی طراحی خلاق، از جمله اخلاقی، symbolization، تخیل و تداعی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجسم اصلی طراحی خلاق، از جمله اخلاقی، symbolization، تخیل و تداعی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید