symbolism

/ˈsɪmbəˌlɪzəm//ˈsɪmbəlɪzəm/

معنی: نماد، نشان پردازی، نمایش بوسیله علائم، مکتب رمزی
معانی دیگر: نمادگرایی، سمبولیسم، نماد پردازی، نمادگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practice of expressing things, as in art or literature, by means of symbols.

(2) تعریف: a particular system of symbols.

- Christian symbolism.
[ترجمه گوگل] نمادگرایی مسیحی
[ترجمه ترگمان] symbolism مسیحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the symbolic meaning or meanings of a thing or event.

- the obscure symbolism of her novel
[ترجمه گوگل] نمادگرایی مبهم رمان او
[ترجمه ترگمان] the مبهمی از رمان او،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The scene is so rich in symbolism that any explanation risks spoiling the effect.
[ترجمه گوگل]صحنه به قدری نمادین است که هر توضیحی خطر خراب شدن اثر را دارد
[ترجمه ترگمان]این صحنه بسیار غنی از نمادگرایی است که هر توضیحی برای خراب کردن تاثیر آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sound symbolism means that we can often guess the meaning of a word from its sound.
[ترجمه گوگل]سمبولیسم صدا به این معنی است که ما اغلب می توانیم معنای یک کلمه را از روی صدای آن حدس بزنیم
[ترجمه ترگمان]سمبل صدا به این معنی است که ما اغلب می توانیم معنای یک کلمه را از صدای آن حدس بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Christian churches are still full of pagan symbolism.
[ترجمه گوگل]کلیساهای مسیحی هنوز مملو از نمادهای بت پرست هستند
[ترجمه ترگمان]کلیساهای مسیحی هنوز پر از نمادگرایی پگانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Religious symbolism is very characteristic of the paintings of this period.
[ترجمه گوگل]نمادگرایی مذهبی بسیار مشخصه نقاشی های این دوره است
[ترجمه ترگمان]سمبل مذهبی یکی از ویژگی های بارز این دوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Were you able to penetrate the author's symbolism?
[ترجمه گوگل]آیا توانستید در نمادگرایی نویسنده نفوذ کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تو قادر بودی به symbolism نویسنده نفوذ کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The symbolism of every gesture will be of vital importance during the short state visit.
[ترجمه گوگل]نماد هر ژست در طول سفر کوتاه دولتی از اهمیت حیاتی برخوردار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در طول این دیدار کوتاه، سمبل هر حرکت از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The symbolism was obvious, as the rebel leader removed bullets from his gun in front of hundreds of cameras.
[ترجمه گوگل]نمادگرایی آشکار بود، زیرا رهبر شورشیان گلوله ها را از اسلحه خود در مقابل صدها دوربین برداشت
[ترجمه ترگمان]این سمبل آشکار بود، زیرا رهبر شورشی گلوله های توپ خود را در مقابل صدها دوربین از اسلحه اش برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I expect strangulation is full of old-fashioned symbolism.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم که خفه کردن پر از نمادهای قدیمی باشد
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که strangulation پر از symbolism های قدیمی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's less phallic symbolism in architecture than people might like to imagine.
[ترجمه گوگل]نمادهای فالیک کمتری در معماری وجود دارد که مردم ممکن است تصور کنند
[ترجمه ترگمان]در معماری نسبت به افرادی که ممکن است تصور کنند، نمادگرایی کمتری در معماری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Burne-Jones was obsessed with the symbolism of love, and hearts are a recurring theme ni his work.
[ترجمه گوگل]برن جونز به نمادگرایی عشق وسواس داشت و قلب ها موضوع تکراری آثار او هستند
[ترجمه ترگمان]برن - جونز شیفته نماد عشق است، و قلوب یک موضوع تکراری در کار او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Religious symbolism is preferred for each day.
[ترجمه گوگل]نمادگرایی مذهبی برای هر روز ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]نماد مذهبی هر روز ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The symbolism is complicated and relies on a great deal of background information.
[ترجمه گوگل]نمادگرایی پیچیده است و بر مقدار زیادی از اطلاعات پس زمینه متکی است
[ترجمه ترگمان]این سمبل پیچیده است و به مقدار زیادی از اطلاعات پس زمینه تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The symbolism of weeping eczema seems obvious.
[ترجمه گوگل]نماد اگزما گریه کننده آشکار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]The که به گریه افتاده بود آشکار به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The second level, that of poetic or dream symbolism, is inherent in all folk-tales, traditions and motifs of regeneration.
[ترجمه گوگل]سطح دوم، یعنی نمادگرایی شاعرانه یا رویایی، در تمام داستان‌های عامیانه، سنت‌ها و نقوش بازآفرینی نهفته است
[ترجمه ترگمان]سطح دوم، که از نمادهای شاعرانه یا رویایی است، در تمامی داستان های مردم، سنت ها، و نقش و نگاره ای بازسازی، ذاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نماد (اسم)
symbol, symbolism

نشان پردازی (اسم)
symbolism

نمایش به وسیله علائم (اسم)
symbolism

مکتب رمزی (اسم)
symbolism

انگلیسی به انگلیسی

• movement in art and literature in the late 19th century that rejected realism and tried to express abstract or ideas through the use of symbolic images
expression of an idea by means of symbols (as in art, literature, etc.); system of symbols; symbolic meaning; (in christianity) use of any specific special identification images or marks to signify a religious message or divine being (such as the bread and wine used in the eucharist are symbols and not literally the flesh and blood of jesus (in christianity)
symbolism is the use of symbols in order to represent something.

پیشنهاد کاربران

نمادگرایی. سمبولیسم
مثال:
the symbolism of this myth is transparent
نمادگرایی در این اسطوره آشکار و واضح است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : symbolize
✅️ اسم ( noun ) : symbol / symbolism / symbolist / symbolization
✅️ صفت ( adjective ) : symbolic / symbolist
✅️ قید ( adverb ) : symbolically
نمادگرایی
نمادآفرینی
نمادینگی
symbolism ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: رمزگرایی
تعریف: شیوه‏ای ادبی و هنری که با استفاده از رمز و نماد افادۀ معنی کند و از بازنمایی و توصیف صریح بپرهیزد؛ این شیوه از گذشته‏های دور در هنرهای سنتی و دینی رایج بوده، ولی قالب نوین آن بین سال های 1885 تا 1910 در اروپا احیا شده است|||متـ . نمادگرایی
نماد گری
رمزگرایی

بپرس