symbolical

جمله های نمونه

1. The symbolical setting focusing on the protagonist Amiyou reflects the writer's thought of the real world and the ideal world, implying of the writer's longing for human tenderness.
[ترجمه گوگل]محیط نمادین با تمرکز بر قهرمان داستان، آمیو، اندیشه نویسنده را در مورد دنیای واقعی و دنیای ایده آل منعکس می کند، که حاکی از اشتیاق نویسنده برای لطافت انسانی است
[ترجمه ترگمان]موقعیت نمادین که بر شخصیت اصلی تمرکز دارد، منعکس کننده تفکر نویسنده در دنیای واقعی و دنیای ایده آل است، که دلالت بر اشتیاق نویسنده برای مهربانی انسان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maqiao Dictionary is a novel full of symbolical implication, which is of very deep understanding of relationships between man and society, between man and culture, between language and being, etc.
[ترجمه گوگل]فرهنگ لغت ماکیائو رمانی است مملو از مفاهیم نمادین، که درک بسیار عمیقی از روابط بین انسان و جامعه، بین انسان و فرهنگ، بین زبان و هستی و غیره دارد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ Maqiao یک رمان کامل از مفهوم نمادین است، که درک عمیق روابط بین انسان و جامعه، بین انسان و فرهنگ، بین زبان و زندگی و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Lord introduces the first symbolical language in Revelation.
[ترجمه گوگل]خداوند اولین زبان نمادین را در مکاشفه معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]خداوند اولین زبان نمادین در مکاشفه را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Interpreted from the object-Guoguan ceremony, applying the symbolical theory of ceremony, the symbolic meaning of Tujia Nuo ceremony was explained in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله با استفاده از تئوری نمادین مراسم که از مراسم شی-گوگوان تفسیر شده است، معنای نمادین مراسم توجیا نوئو توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مفهوم نمادین مراسم نمادین of در این مقاله توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What you see are greenbelt square and symbolical historical site built on the found site.
[ترجمه گوگل]آنچه می بینید مربع کمربند سبز و محوطه تاریخی نمادین است که بر روی سایت یافت شده ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که می بینید یک سایت تاریخی نمادین و نمادین است که در سایت کشف شده ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since the whole ritual economy was symbolical of Christ, it had no value apart from Him.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کل اقتصاد آیینی نمادی از مسیح بود، ارزشی جدا از او نداشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کل اقتصاد مراسم نمادین بود، هیچ ارزشی از او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Williams' historical figures are endowed with the symbolical pattern of mythological archetype which results from "existential historicism".
[ترجمه گوگل]شخصیت‌های تاریخی ویلیامز دارای الگوی نمادین کهن‌الگوی اسطوره‌ای هستند که ناشی از «تاریخ‌گرایی وجودی» است
[ترجمه ترگمان]نمودارهای تاریخی ویلیامز دارای الگوی نمادین الگوی اصلی mythological هستند که از \"historicism وجودی\" ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Tibetan traditional constructional colours and their symbolical significance enlightened certainly on the design of the modern construction.
[ترجمه گوگل]رنگ‌های ساختمانی سنتی تبتی و اهمیت نمادین آن‌ها قطعاً بر طراحی ساختمان‌های مدرن روشن می‌شود
[ترجمه ترگمان]رنگ های سنتی ساختاری تبتی و اهمیت نمادین آن ها قطعا در طراحی ساختمان مدرن روشن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since both of them are human's symbolical behavior, they form an ultra-circulation relationship with the same structure.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هر دوی آنها رفتار نمادین انسان هستند، یک رابطه فراگردش با ساختار یکسانی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هر دو آن ها رفتار نمادین انسان هستند، آن ها یک رابطه فوق گردش با ساختار مشابه تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The power of the monarchy in Britain today is more symbolical than real.
[ترجمه گوگل]قدرت سلطنت در بریتانیا امروز بیشتر نمادین است تا واقعی
[ترجمه ترگمان]قدرت سلطنت در بریتانیا امروزه نمادین بیش از واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brecht in particular dealt with the relationship between real struggle and the metaphorical or symbolical illumination of struggle in art.
[ترجمه گوگل]برشت به طور خاص به رابطه بین مبارزه واقعی و روشنگری استعاری یا نمادین مبارزه در هنر پرداخت
[ترجمه ترگمان]به طور خاص به رابطه بین نبرد واقعی و روشنایی مجازی یا نمادین مبارزه در هنر پرداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each poem can be at various levels from different perspectives - allegorical, symbolical and others.
[ترجمه گوگل]هر شعر می تواند در سطوح مختلف از دیدگاه های مختلف باشد - تمثیلی، نمادین و غیره
[ترجمه ترگمان]هر شعر می تواند در سطوح مختلفی از دیدگاه مختلف نمادین، نمادین، نمادین و دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When the television conveys information to the audience, at the same time, symbolical violence is influencing subtly.
[ترجمه گوگل]زمانی که تلویزیون اطلاعاتی را به مخاطب منتقل می کند، در عین حال خشونت نمادین نیز به شکلی نامحسوس بر آن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که این تلویزیون، اطلاعات را به مخاطب منتقل می کند، در عین حال، نمادین تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this last period, Yeats has developed a tough, complex and symbolical style.
[ترجمه گوگل]در این دوره اخیر، ییتس سبکی سخت، پیچیده و نمادین را توسعه داده است
[ترجمه ترگمان]در این دوره اخیر، ییتس سبک پیچیده، پیچیده و نمادین را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a symbol; characterized by the use of symbols; representative, allegorical, figurative

پیشنهاد کاربران

بپرس