symbiotically

جمله های نمونه

1. The two processes are, so to speak, symbiotically related; they are the mutually reinforcing determinants of development.
[ترجمه گوگل]این دو فرآیند، به اصطلاح، به طور همزیستی مرتبط هستند آنها عوامل تعیین کننده توسعه متقابل هستند
[ترجمه ترگمان]دو فرآیند عبارتند از: symbiotically، so، symbiotically، they، the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cork industry and the wine business are symbiotically linked – which is why it is so extraordinary that there has traditionally been such a gulf between them.
[ترجمه گوگل]صنعت چوب پنبه و تجارت شراب به طور همزیستی به هم مرتبط هستند - به همین دلیل آنقدر خارق‌العاده است که به طور سنتی چنین شکافی بین آنها وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]صنعت چوب پنبه و تجارت شراب با هم مرتبط هستند - که به همین دلیل است که به طور سنتی چنین فاصله ای بین آن ها وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Viruses themselves are sometimes taken in symbiotically.
[ترجمه گوگل]خود ویروس ها گاهی به صورت همزیستی وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]ویروس ها نیز گاهی اوقات در symbiotically گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. TEAM and the snowmobile industry developed symbiotically in the 1960's.
[ترجمه گوگل]TEAM و صنعت اتومبیل برفی در دهه 1960 به طور همزیستی توسعه یافتند
[ترجمه ترگمان]تیم متحرک و صنعت برفی در دهه ۱۹۶۰ symbiotically را توسعه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In surrealism the revolution of the psychic self the inner world, was symbiotically linked with revolutionary Marxism.
[ترجمه گوگل]در سوررئالیسم، انقلاب خود روانی، دنیای درون، به طور همزیستی با مارکسیسم انقلابی پیوند خورده بود
[ترجمه ترگمان]در surrealism، انقلابی در دنیای درونی، symbiotically با مارکسیسم انقلابی ارتباط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Running them in parallel leverages the strengths of each technique, and using them symbiotically helps overcome their weaknesses, too.
[ترجمه گوگل]اجرای موازی آنها از نقاط قوت هر تکنیک استفاده می کند و استفاده از آنها به صورت همزیستی به غلبه بر نقاط ضعف آنها نیز کمک می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از آن ها به موازات کاهش نقاط قوت هر تکنیک، و استفاده از آن ها به غلبه بر ضعف های خود نیز کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some animals were meant to carry each other, to live symbiotically for a lifetime - star-crossed lovers, monogamous swans.
[ترجمه گوگل]برخی از حیوانات قرار بود یکدیگر را حمل کنند، تا یک عمر به صورت همزیستی زندگی کنند - عاشقان ستاره دار، قوهای تک همسر
[ترجمه ترگمان]برخی حیوانات قصد داشتند که یکدیگر را حمل کنند، تا برای یک عاشق تک ستاره زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's important to train dynamic balance as you age and, symbiotically, training this action helps keep you young.
[ترجمه گوگل]تمرین تعادل پویا با افزایش سن بسیار مهم است و از نظر همزیستی، تمرین این عمل به جوان ماندن شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]مهم است که تعادل دینامیکی را به عنوان سن و سال تمرین کنید و تمرین کنید، تمرین این عمل به شما کمک می کند تا شما را جوان نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fact was that the Gerudans' mental processes were symbiotically linked with an astounding range of microorganisms and a wide variety of complex trace molecules found in their planet's ecosystem.
[ترجمه گوگل]واقعیت این بود که فرآیندهای ذهنی گرودان ها به طور همزیستی با طیف حیرت انگیزی از میکروارگانیسم ها و طیف گسترده ای از مولکول های ردیابی پیچیده موجود در اکوسیستم سیاره آنها مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]واقعیت این بود که فرآیندهای ذهنی Gerudans با گستره شگفت انگیز میکرو ارگانیسم ها و گستره وسیعی از مولکول های ردیابی پیچیده یافت شده در اکوسیستم این سیاره مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The urban components of Binjiang New District should relate harmoniously and symbiotically with each other and with the physical character and natural environment of the District.
[ترجمه گوگل]اجزای شهری منطقه جدید بینجیانگ باید به طور هماهنگ و همزیستی با یکدیگر و با شخصیت فیزیکی و محیط طبیعی منطقه ارتباط داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اجزای شهری منطقه جدید Binjiang باید هماهنگی و هماهنگی با یکدیگر و با ویژگی فیزیکی و محیط طبیعی منطقه داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why don't you set that bag down? Some animals were meant to carry each other, to live symbiotically of a lifetime. star-crossed lovers, monogamous swans.
[ترجمه گوگل]چرا آن کیف را زمین نمی گذاری؟ برخی از حیوانات قرار بود همدیگر را حمل کنند، تا به صورت همزیستی یک عمر زندگی کنند عاشقان تلاقی ستاره، قوهای تک همسر
[ترجمه ترگمان]چرا اون کیسه رو درست نمی کنی؟ بعضی از حیوانات قصد داشتند یکدیگر را حمل کنند، تا در زندگی یک عمر زندگی کنند عاشق star که به تک همسری اعتقاد دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some animals were meant to carry each other, to live symbiotically for a lifetime. . .
[ترجمه گوگل]برخی از حیوانات قرار بود همدیگر را حمل کنند، تا یک عمر به صورت همزیستی زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]قرار بود بعضی از حیوانات برای مدت یک عمر با هم زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've suggested before that the Overmind and its cerebrates were symbiotically linked.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً پیشنهاد کرده بودیم که Overmind و مغزهای آن به صورت همزیستی مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]قبلا پیشنهاد کردیم که the و its با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The processes of dispute solution and legal education are social phenomena that symbiotically interacts with each other.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای حل اختلاف و آموزش حقوقی، پدیده های اجتماعی هستند که به صورت همزیستی با یکدیگر در تعامل هستند
[ترجمه ترگمان]فرایندهای حل اختلاف و آموزش قانونی پدیده های اجتماعی هستند که symbiotically با یکدیگر تعامل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a symbiotic manner (biology)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : symbiosis
✅️ صفت ( adjective ) : symbiotic
✅️ قید ( adverb ) : symbiotically
به طور همزیستی

بپرس