symbiotic

/ˌsɪmbaɪˈoʊsɪs//ˌsɪmbaɪˈəʊsɪs/

معنی: وابسته به همزیگری
معانی دیگر: وابسته به همزیگری

جمله های نمونه

1. Thus was established a symbiotic relationship between the power companies and the chemical indus-try.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک رابطه همزیستی بین شرکت های برق و صنایع شیمیایی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رابطه هم زیستی بین شرکت های برق و صنعت شیمیایی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These interconnections argued for a close symbiotic relationship between the two media.
[ترجمه گوگل]این ارتباطات متقابل برای رابطه نزدیک همزیستی بین این دو رسانه بحث می‌کرد
[ترجمه ترگمان]این اتصالات برای ارتباط نزدیک بین دو رسانه بحث می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result: the end of a four-hundred-year symbiotic relationship between capital and labor in the developed world.
[ترجمه گوگل]نتیجه: پایان یک رابطه همزیستی چهارصد ساله بین سرمایه و کار در جهان توسعه یافته
[ترجمه ترگمان]نتیجه: پایان یک رابطه هم زیستی چهار ساله بین سرمایه و نیروی کار در جهان توسعهیافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like symbiotic grubs they lay twisted together in a ball, until Mangar-Kunjer-Kunja appeared in the guise of a lizard.
[ترجمه گوگل]آنها مانند گره های همزیست به شکل یک توپ به هم پیچ خورده بودند تا اینکه منگر-کنجر-کونجا در ظاهر یک مارمولک ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]مثل symbiotic grubs که در یک مجلس رقص قرار گرفته بودند، تا اینکه Mangar - Kunjer در شکل یک مارمولک ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Previously, farmers and pastoralists had enjoyed a somewhat symbiotic relationship, the graziers providing the farmers with animal dung fertilizer.
[ترجمه گوگل]پیش از این، کشاورزان و دامداران از یک رابطه تا حدودی همزیست لذت می بردند، چرا که کشاورزان کود سرگین حیوانی را در اختیار کشاورزان قرار می دادند
[ترجمه ترگمان]پیش از این، کشاورزان و چوپانان از یک رابطه هم زیستی نسبتا هم زیستی، با graziers که کشاورزان کود حیوانی را با کود حیوانی فراهم می کردند، لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They live in symbiotic relationships with trees and provide water and minerals in exchange for carbohydrates.
[ترجمه گوگل]آنها در روابط همزیستی با درختان زندگی می کنند و آب و مواد معدنی را در ازای کربوهیدرات تامین می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در روابط هم زیستی با درختان زندگی می کنند و آب و مواد معدنی را در ازای کربوهیدرات تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do some viruses develop a symbiotic relationship with their host?
[ترجمه گوگل]آیا برخی از ویروس ها با میزبان خود رابطه همزیستی ایجاد می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا برخی ویروس ها یک رابطه هم زیستی با میزبان خود ایجاد می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This seemingly symbiotic link has been damaging to the more general applicability of these criteria in other contexts.
[ترجمه گوگل]این پیوند به ظاهر همزیست به کاربرد کلی این معیارها در زمینه های دیگر آسیب زده است
[ترجمه ترگمان]این پیوند به ظاهر هم زیستی برای کاربرد کلی تر این معیارها در زمینه های دیگر زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That symbiotic nexus of press and professors has, in the meantime, revealed a sinister aspect too.
[ترجمه گوگل]این پیوند همزیستی مطبوعات و اساتید، در این میان، جنبه شومی را نیز آشکار کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این پیوند symbiotic مطبوعات و استادان نیز جنبه شومی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sports marketing relationships are supposed to be symbiotic.
[ترجمه گوگل]قرار است روابط بازاریابی ورزشی همزیستی باشد
[ترجمه ترگمان]روابط بازاریابی ورزشی باید هم زیستی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We have a symbiotic relationship with them.
[ترجمه گوگل]ما با آنها رابطه همزیستی داریم
[ترجمه ترگمان] ما یه رابطه هم زیستی با اونا داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tungsten ore inXingluokeng pertains to a symbiotic fine granite vein - type wolframite and scheelite deposit.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن تنگستن inXingluokeng مربوط به یک رگه گرانیت ریز همزیست - نوع ولفرامیت و رسوب شیلیت است
[ترجمه ترگمان]سنگ ore tungsten مربوط به یک رگه قوی symbiotic - نوع wolframite و رسوب scheelite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caracas and Havana remain in a symbiotic embrace.
[ترجمه گوگل]کاراکاس و هاوانا در آغوش همزیستی باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]کاراکاس و هاوانا در آغوش هم زیستی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results showed that symbiotic algae were found predominantly in the endoderm of the tentacles and were located within vacuoles in host cells.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که جلبک های همزیست عمدتاً در اندودرم شاخک ها یافت می شوند و در داخل واکوئل های سلول های میزبان قرار دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که جلبک symbiotic عمدتا در the of یافت می شود و در داخل vacuoles در سلول های میزبان یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A newly refashioned symbiotic relationship between the two adversaries was born.
[ترجمه گوگل]یک رابطه همزیستی تازه‌سازی شده بین دو رقیب ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک رابطه هم زیستی جدید بین دو رقیب به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به همزیگری (صفت)
symbiotic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to symbiosis, existing in a state of symbiosis (biology)
a symbiotic relationship is one in which organisms, people, or things exist together in a way that benefits them all.

پیشنهاد کاربران

برهم کنش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : symbiosis
✅️ صفت ( adjective ) : symbiotic
✅️ قید ( adverb ) : symbiotically
۱ - اثرگذاری متقابل چندین عامل که بر یکدیگر اثرگذاری چندین برابری مثبت می گذارند.
واژه متضاد: parasitism
۲ - همزیستی ارگانیسم های زنده از گونه های گوناگون که بر یکدیگر اثر متقابل مثبت می گذارند.
هم وابسته
همزیستی مسالمت آمیز
هم نفعی
همزیستانه
همزیست
همزیستی
Denoting a mutually beneficial relationship between different people or groups:
the reader can have a symbiotic relationship with the writer

بپرس