sylph

/sɪlf//sɪlf/

معنی: جن هوایی، روح یا موجود ساکن در هوا
معانی دیگر: (در کیمیای پاراسل سوس paracelsus) موجودات فانی و بی روح ساکن در هوا: سیلف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: sylphlike (adj.)
(1) تعریف: in myth, any of a group of beings that inhabit the air.

(2) تعریف: a slender, graceful woman or girl.

- She secretly wished the sylph talking to her boyfriend would blow away in the wind.
[ترجمه گوگل] او مخفیانه آرزو می کرد ای کاش سیلفی که با دوست پسرش صحبت می کرد در باد می رفت
[ترجمه ترگمان] او مخفیانه آرزو می کرد که آن شبح در حال صحبت با دوست پسرش در باد منفجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They look like abject plaster sylphs.
[ترجمه گوگل]آنها شبیه سیلف های گچی وحشی هستند
[ترجمه ترگمان]همه شبیه یک مجسمه گچی فرومایه به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Sylph is a focused ship hunter.
[ترجمه گوگل]سیلف یک شکارچی متمرکز کشتی است
[ترجمه ترگمان]The یک شکارچی کشتی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When he produced a new brochure he proudly placed portraits of his wife and himself side by side with his dancing sylphs.
[ترجمه گوگل]وقتی بروشور جدیدی تهیه کرد، با افتخار پرتره هایی از همسرش و خودش را در کنار سیلف های رقصنده اش قرار داد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بروشور تازه ای به دست آورد، با غرور و مباهات تصویر همسر و خود را کنار sylphs his قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For it matters, one must admit, that Suu Kyi is beautiful, a 65-year-old sylph who wears jasmine in her hair.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مهم است، باید اعتراف کرد که سوچی زیباست، یک سیلف ۶۵ ساله که در موهایش یاس می‌پوشد
[ترجمه ترگمان]برای این کار باید اقرار کرد که سو کی زیبا است، یک sylph ۶۵ ساله که گل یاسمن در موهایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your compare Nora with your English woman who wolf down from three to five meat meals a day; and naturally you find her a sylph.
[ترجمه گوگل]شما نورا را با زن انگلیسی خود مقایسه کنید که از سه تا پنج وعده گوشت در روز کم می کند و طبیعتاً شما او را یک سیلف می‌یابید
[ترجمه ترگمان]نو را با زن انگلیسی خود مقایسه کن که هر روز از سه به پنج تا گوشت غذا می خورد و طبیعی است که او را یک موجود کوچک پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You compare her with your English-women who wolf down from three to five meat meals a day; and naturally you find Sally a sylph .
[ترجمه گوگل]شما او را با زنان انگلیسی خود مقایسه می کنید که از سه تا پنج وعده گوشت در روز کم می کنند و طبیعتاً شما سالی را یک سیلف می‌یابید
[ترجمه ترگمان]تو او را با زنان انگلیسی خود مقایسه می کنی که هر روز از سه به پنج تا پنج تا گوشت گوشت شکار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You compare her with your English women who wolf down from three to five meat meals a day, and naturally you find her a sylph.
[ترجمه گوگل]شما او را با زنان انگلیسی خود مقایسه می کنید که از سه تا پنج وعده گوشت در روز کم می کنند و طبیعتاً او را یک سیلف می یابید
[ترجمه ترگمان]تو او را با زنان انگلیسی خود مقایسه می کنی که هر روز از سه به پنج تا پنج تا گوشت گوشت شکار می کنند و طبیعی است که او را یک موجود کوچک پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جن هوایی (اسم)
sylph

روح یا موجود ساکن در هوا (اسم)
sylph

انگلیسی به انگلیسی

• being that inhabits the air (mythology); slim and graceful woman or girl

پیشنهاد کاربران

بپرس