syllabify

/sɪˈlæbɪfaɪ//sɪˈlæbɪfaɪ/

معنی: هجابندی کردن، تقسیم به هجای مقطع کردن
معانی دیگر: به هجابخش کردن، واجبری کردن، واجپار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: syllabifies, syllabifying, syllabified
مشتقات: syllabification (n.)
• : تعریف: to syllabicate.

جمله های نمونه

1. Computer could syllabify the words.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر می تواند کلمات را هجا کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر می توانست کلمات را ادا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prevent nip function and control door and window, syllabify and clarity to demonstrate.
[ترجمه گوگل]از عملکرد نیپ جلوگیری کنید و درب و پنجره را کنترل کنید، هجا و شفافیت را نشان دهید
[ترجمه ترگمان]از کارکرد گاز گرفتگی و کنترل در و پنجره، syllabify و شفافیت برای نشان دادن آن خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It not only keeps the background syllabify but also makes the composed image smoothness and natural.
[ترجمه گوگل]این نه تنها هجای پس‌زمینه را حفظ می‌کند، بلکه تصویر تشکیل‌شده را صاف و طبیعی می‌کند
[ترجمه ترگمان]آن نه تنها پس زمینه را نگه می دارد، بلکه باعث می شود که تصویر آرام و طبیعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Second, in order to understand syllabify the style and features of poetry chanting things of the Tang dynasty, it runs back over the general picture of poetry chanting things in pre-Tang dynasty .
[ترجمه گوگل]دوم، به منظور درک هجای سبک و ویژگی‌های شعر سرایی اشیاء سلسله تانگ، به تصویر کلی شعری که در پیش از سلسله تانگ سر می‌دادند، بازمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]دوم، به منظور درک سبک و ویژگی های شعر در شعر تانگ، این سبک بر روی تصویر کلی شعر که در دوره پیش از تانگ شعر می خواندند بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Demonstration the prevent nip function and control door and window, syllabify and clarity to demonstrate the control system.
[ترجمه گوگل]نمایش عملکرد جلوگیری از نیپ و کنترل درب و پنجره، هجایی و وضوح برای نشان دادن سیستم کنترل
[ترجمه ترگمان]تظاهرات برای جلوگیری از کارکرد گاز گرفتگی و کنترل در و پنجره، syllabify و شفافیت برای نشان دادن سیستم کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Althought the thing has pasted for twenty years, but i can remember the scene syllabify that the first time i arrived at florence.
[ترجمه گوگل]اگرچه این موضوع بیست سال است که می گذرد، اما می توانم صحنه ای را که اولین باری که به فلورانس رسیدم را به یاد بیاورم
[ترجمه ترگمان]اما من میتونم صحنه را به خاطر بیارم اولین باری که به فلورانس رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This article describes the phonological system and its features of Gan dialect in Hanbin district, the city of Ankang, Shaanxi providence and lists the homophony syllabify.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم واج‌شناسی و ویژگی‌های آن در گویش گان را در منطقه Hanbin، شهر Ankang، مشیت Shaanxi شرح می‌دهد و هجای هم‌آوازی را فهرست می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم آوایی و ویژگی های آن لهجه غلیظ در منطقه Hanbin، شهر of، Shaanxi الهی و لیست the syllabify را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first experiment is called 'syllable-flip-flop' test, in which the experimenter asked the subjects to reverse the order of two syllables in bisyllabic words and observed how they syllabify it.
[ترجمه گوگل]آزمایش اول «آزمایش هجا-فلیپ فلاپ» نام دارد که در آن آزمایش‌کننده از آزمودنی‌ها می‌خواست ترتیب دو هجا را در کلمات دو هجا معکوس کنند و نحوه هجایی آن را مشاهده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]آزمایش اول آزمون فلیپ فلاپ نامیده می شود که در آن آزمونگر از سوژه ها برای معکوس کردن ترتیب دو هجا در کلمات bisyllabic سوال کرد و مشاهده کرد که چگونه آن را بررسی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هجابندی کردن (فعل)
syllable, syllabify

تقسیم به جای مقطع کردن (فعل)
syllabify

انگلیسی به انگلیسی

• divide into syllables

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : syllabify / syllabicate
✅️ اسم ( noun ) : syllable / syllabification / syllabary / syllabus / syllabication
✅️ صفت ( adjective ) : syllabic
✅️ قید ( adverb ) : syllabically

بپرس