sycophantic

/ˌsɪkəˈfæntɪk//ˌsɪkəˈfæntɪk/

چاپلوس، متملق، مفت خور، طفیلی، تملق امیز

جمله های نمونه

1. There was sycophantic laughter from the audience at every one of his terrible jokes.
[ترجمه گوگل]در هر یک از شوخی های وحشتناک او خنده های متممانه از طرف حاضران شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]در هر یک از شوخی های وحشتناک او خنده sycophantic دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was his clique of sycophantic friends, many of them middle-aged, who were too fawning and deferential.
[ترجمه گوگل]در آنجا دسته ای از دوستان متفکر او وجود داشت که بسیاری از آنها میانسال بودند که بیش از حد حنایی و متواضع بودند
[ترجمه ترگمان]این دسته از دوستان sycophantic و sycophantic بود که خیلی از آن ها تملق می کردند و محترمانه و محترمانه رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You get very fed up with people being sycophantic, toadying to you, as a symptom of success.
[ترجمه گوگل]شما از این که مردم متفکر باشند، به عنوان نشانه موفقیت با شما سر و صدا می کنند، بسیار خسته می شوید
[ترجمه ترگمان]تو خیلی از مردم تغذیه می کنی که sycophantic، به عنوان نشانه موفقیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's hard to envisage the usual knighthoods for sycophantic tabloid editors, several of whom pointed out his failings.
[ترجمه گوگل]تصور لقب شوالیه‌های معمول برای سردبیران روزنامه‌های متفکر، که چندین نفر از آنها به ناکامی‌های او اشاره کردند، دشوار است
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان پیش بینی همیشگی سردبیران روزنامه های sycophantic را پیش بینی کرد، که چندین تن از آن ها به ضعف های او اشاره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is surrounded by a chorus of sycophantic philosophers who have substituted pandiabolism for pantheism.
[ترجمه گوگل]او توسط گروهی از فیلسوفان متفکر احاطه شده است که پاندیابولیسم را جایگزین پانتئیسم کرده اند
[ترجمه ترگمان]او توسط گروهی از فیلسوفان sycophantic احاطه شده است که pandiabolism را به سوی وحدت وجود جای داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And those old favorites, your friends and mine: sycophantic, phlegmatic, and, of course, top of the bill - pusillanimous.
[ترجمه گوگل]و آن موارد مورد علاقه قدیمی، دوستان شما و من: متعصبانه، بلغمی، و، البته، در بالای لایحه - مضحک
[ترجمه ترگمان]و اون favorites قدیمی، دوست تو و من: sycophantic، phlegmatic و البته بالای این لایحه - بزدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We heard the sound of sycophantic laughter.
[ترجمه گوگل]صدای خنده های متممانه را شنیدیم
[ترجمه ترگمان] صدای خنده sycophantic رو شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trusty had a silly, sycophantic manner of raising one hand in salute.
[ترجمه گوگل]معتمد حالت احمقانه و متعصبانه ای داشت که یک دستش را به نشانه سلام بلند می کرد
[ترجمه ترگمان]مرد مورد اعتماد، حالت silly و sycophantic داشت که یک دستش را به علامت احترام بلند کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A large praetorian bureaucracy filled with ambitious and often sycophantic people makes work and makes trouble.
[ترجمه گوگل]یک بوروکراسی بزرگ پراتوری پر از افراد جاه طلب و اغلب متفکر، کار می کند و دردسر درست می کند
[ترجمه ترگمان]یک بروکراسی اداری بزرگ با شکوه و often پر از افراد جاه طلب و often کار می کند و باعث دردسر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nobody would want to be seen crawling to or even making sycophantic noises with Morrissey, of all people.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دوست ندارد از همه مردم در حال خزیدن به سمت موریسی یا حتی ایجاد صداهای موهن آمیز دیده شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دوست نداشت کسی را دیده باشد که در حال خزیدن یا حتی sycophantic ها با دیگران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has never been the intention of Guitarist to augment dealer ads with sycophantic reviews, either.
[ترجمه گوگل]هرگز قصد گیتاریست این نبوده است که تبلیغات فروشنده را با نقدهای متمدنانه تقویت کند
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت قصد of تا تبلیغات dealer را با reviews sycophantic افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tactics that shunted money into the hands of prime ministers or sycophantic merchants did not generally help the citizens of a nation.
[ترجمه گوگل]تاکتیک هایی که پول را به دست نخست وزیران یا بازرگانان متفکر می برد، عموماً به شهروندان یک ملت کمک نمی کرد
[ترجمه ترگمان]تاکتیک ها که پول را به دست وزیران نخست وزیر یا چاپلوسی سوق می دادند به طور کلی به شهروندان یک ملت کمک نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The extremism of the antagonistic, Western, post-Stalinist critic is mirrored in the extremism of the sycophantic Stalinist party apparatchik.
[ترجمه گوگل]افراط گرایی منتقد متخاصم، غربی و پسااستالینیستی در افراط گرایی آپاراتچی حزب استالینیستی متعصب منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]افراط گرایی جناح مخالف، غربی، post - استالینیستی در افراط گرایی حزب sycophantic Stalinist منعکس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But he is angriest at and reserves his strongest denunciation for the intelligentsia, whom he accuses of sycophantic devotion to Yeltsin.
[ترجمه گوگل]اما او از همه عصبانی است و شدیدترین انتقاد خود را برای روشنفکران محفوظ می‌دارد که آنها را به ارادت مومنانه به یلتسین متهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما او در حال حاضر در حال angriest است و نیرومندترین نکوهش خود را برای روشنفکران به دست آورده است، که او را به ستایش بی حد و حصر به یلتسین متهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• flattering, obsequious
if someone is sycophantic, they flatter people who are more important than they are in order to gain an advantage for themselves; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

پس فعل این کلمه چی میشه؟ چاپلوسی کردن منظورمه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sycophant / sychophancy
✅️ صفت ( adjective ) : sycophantic
✅️ قید ( adverb ) : _
متملق، چاپلوس، پاچه خوار , fawner, flatterer
A person who uses flattery to gain some kind of advantage

بپرس