sybaritic

/ˌsɪbəˈrɪtɪk//ˌsɪbəˈrɪtɪk/

معنی: عیاش
معانی دیگر: عیاش

جمله های نمونه

1. The brothers' opulent and sybaritic lifestyle soon made them take chances.
[ترجمه گوگل]سبک زندگی مجلل و سیباری برادران به زودی باعث شد تا آنها را به خطر بیاندازند
[ترجمه ترگمان]این دو برادر ثروتمند و ثروتمند به زودی موفق شدند شانس خود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chesarynth looked at his sybaritic features and decided his laziness had made him prefer fleshly pleasures to work.
[ترجمه گوگل]چزارنت به ویژگی های سیباریتی او نگاه کرد و به این نتیجه رسید که تنبلی او باعث شده است که لذت های جسمانی را به کار ترجیح دهد
[ترجمه ترگمان]Chesarynth به صورت sybaritic او نگاه می کرد و به این نتیجه رسیده بود که تنبلی و تنبلی او را به کار و لذات دنیوی ترجیح داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Dalai Lama who succeeded him pursued a sybaritic life, enjoying many mistresses, partying with friends, and acting in other ways deemed unfitting for an incarnate deity.
[ترجمه گوگل]دالایی لاما که جانشین او شد، زندگی سیباری را دنبال کرد، از معشوقه های زیادی لذت می برد، مهمانی با دوستان می کرد و به روش های دیگری رفتار می کرد که برای یک خدای تجسم نامناسب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دالایی لاما که جانشین او شد، یک زندگی پر زرق و برق را دنبال کرد و از بسیاری از معشوقه هایش، مهمانی با دوستان، لذت برد و به شیوه های دیگری که برای خدای incarnate نامناسب به نظر می رسید، عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Someone who has a sybaritic way of life spends a lot of time relaxing in a luxurious way.
[ترجمه گوگل]کسی که سبک زندگی سیباری دارد، زمان زیادی را صرف استراحت به شیوه ای مجلل می کند
[ترجمه ترگمان]فردی که روش خاصی برای زندگی دارد، زمان زیادی را صرف استراحت در یک راه لوکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even by 1920, the concept of a holiday taken purely for sybaritic enjoyment was still something many people wrestled with.
[ترجمه گوگل]حتی در سال 1920، مفهوم تعطیلاتی که صرفاً برای لذت بردن از سیباری گرفته می شد، هنوز چیزی بود که بسیاری از مردم با آن دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه ترگمان]حتی تا سال ۱۹۲۰، مفهوم تعطیلاتی که صرفا برای لذت sybaritic صرف می شد، هنوز هم چیزی بود که بسیاری از مردم با آن کشتی می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While ten years ago design and style were unique selling propositions, nowadays they are minimum requirements to attract the sybaritic post-modern guest.
[ترجمه گوگل]در حالی که ده سال پیش طراحی و سبک پیشنهادهای فروش منحصر به فردی بود، امروزه حداقل الزامات برای جذب مهمان پست مدرن سیباریتی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که ده سال پیش طراحی و سبک پیشنهاد فروش منحصر به فرد بود، امروزه آن ها حداقل الزامات برای جذب مهمان پس از مدرن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite the uncertainty in the air and armed troops on the streets, the city clings tenaciously to its sybaritic appeal.
[ترجمه گوگل]با وجود بلاتکلیفی در هوا و نیروهای مسلح در خیابان ها، شهر به شدت به جذابیت سیباری خود چسبیده است
[ترجمه ترگمان]با وجود ابهام در هوا و نیروهای مسلح در خیابان ها، شهر به شدت به جذابیت its چسبیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beirut, Lebanon. Despite the uncertainty in the air and armed troops on the streets, the city clings tenaciously to its sybaritic appeal. Photo: AFP.
[ترجمه گوگل]بیروت، لبنان با وجود بلاتکلیفی در هوا و نیروهای مسلح در خیابان ها، شهر به شدت به جذابیت سیباری خود چسبیده است عکس: AFP
[ترجمه ترگمان]بیروت، لبنان با وجود ابهام در هوا و نیروهای مسلح در خیابان ها، شهر به شدت به جذابیت its چسبیده است عکس: خبرگزاری فرانسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the austere King Faisal was assassinated in 197 the sybaritic King Fahd took power.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ملک فیصل در سال 197 ترور شد، ملک فهد قدرت را به دست گرفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شاه فیصل، که سخت جدی بود، در ۱۹۷ شاه فهد به قتل رسید، شاه فهد به قدرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lucullus spent the remainder of his days in voluptuous magnificence; a chinchilla robe of sybaritic lavishness.
[ترجمه گوگل]لوکولوس باقیمانده روزهای خود را در شکوه و عظمت شهوانی گذراند ردای چینچیلا از تجملات سیباریتی
[ترجمه ترگمان]لوکولوس باقیمانده عمرش را با شکوه شهوت برانگیز گذراند؛ یک ردای chinchilla در حد افراط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیاش (صفت)
wanton, boon, jovial, bacchanal, epicurean, pleasurable, rackety, free-living, voluptuary, sybaritic

انگلیسی به انگلیسی

• pleasure-seeking, devoted to a life of luxury and pleasure

پیشنهاد کاربران

اعیانی
خوش گذران
Exorbitant, self indulgent
She left behind the sybaritic life
مجلل
عیاشی. آدم خوش گذران
their opulent and sybaritic lifestyle"
سبک زندگی ثروتمندی و عیاشی

بپرس