swung

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of swing.

جمله های نمونه

1. ali swung around to pari, holding a cup of tea
علی در حالی که فنجان چای در دست داشت به طرف پری چرخید.

2. he swung at me with his fists but i dodged
به طرفم مشت پراند ولی جاخالی دادم.

3. he swung the car to the right and that swerve saved rustam's life
او اتومبیل را به سمت راست چرخاند و آن ویراژ جان رستم را نجات داد.

4. the door swung open
در چرخید و گشوده شد.

5. the driver swung around the fallen tree
راننده درخت افتاده را دور زد.

6. public opinion has swung in his favor
افکار عمومی به نفع او تغییر کرده است.

7. the monkey caught hold of the branch and swung dangling there
میمون به شاخه چسبید و در آنجا آویزان ماند و تاب خورد.

8. He swung the hammer with all his strength.
[ترجمه گوگل]با تمام قدرت چکش را تاب داد
[ترجمه ترگمان]چکش را با تمام نیرو تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lamp swung in the breeze.
[ترجمه گوگل]چراغ در نسیم تاب می خورد
[ترجمه ترگمان]چراغ در نسیم تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sail of the little boat swung crazily from one side to the other.
[ترجمه گوگل]بادبان قایق کوچک دیوانه وار از این طرف به طرف دیگر می چرخید
[ترجمه ترگمان]بادبان قایق کوچک دیوانه وار از یک طرف به طرف دیگر تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He swung the door wide open in a parody of welcome.
[ترجمه گوگل]او در را به صورت تقلید از استقبال باز کرد
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و به تقلید از خوش آمد گویی، در را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boy swung on the rope tied to a tree.
[ترجمه گوگل]پسرک روی طنابی که به درخت بسته شده بود تاب خورد
[ترجمه ترگمان]پسرک طناب را به درختی بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His car swung round at the crisscross.
[ترجمه گوگل]ماشینش در چهارراه چرخید
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به صورت وارونه در حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A set of keys swung from her belt.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از کلیدها از کمربندش تاب می خورد
[ترجمه ترگمان]دسته کلید از کمربندش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car swung off the road and broadsided the house.
[ترجمه گوگل]ماشین از جاده منحرف شد و به سمت خانه رفت
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از جاده خارج شد و از خانه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. As he pushed her,[sentence dictionary] she swung higher and higher .
[ترجمه گوگل]همانطور که او را هل می داد، [فرهنگ جمله] او بالاتر و بالاتر می چرخید
[ترجمه ترگمان]همچنان که او را هل می داد، بالاتر و بالاتر تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] چرخیدن - تاب خوردن - تاب - نوسان

پیشنهاد کاربران

PAST TENSE, PAST PARTICIPLE OF swing
گذشته و سوم شخص swing
تاب خوردن
It swung more seriously into the high end handset arena
به طور جدی تری یا در عرصه گوشی های رده بالا ورود کرد
Swung تغییر ناگهانی
برگرداندن
Swung ( ˈswʌŋ )

بپرس