swordplay

/ˈsɔːrdˌple//ˈsɔːdpleɪ/

معنی: مبارزه، زور ازمایی، فن شمشیر بازی، سخمهزنی
معانی دیگر: شمشیر بازی، شمشیر جنگی، مهارت در شمشیر بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: swordplayer (n.)
• : تعریف: the skill or action of using a sword; fencing.

جمله های نمونه

1. There are some practice shadowboxing and swordplay while others run, walk or dance with music.
[ترجمه گوگل]برخی تمرینات سایه‌باکسینگ و شمشیر بازی را انجام می‌دهند در حالی که برخی دیگر با موسیقی می‌دوند، راه می‌روند یا می‌رقصند
[ترجمه ترگمان]در حالی که دیگران در حال دویدن، پیاده روی و یا رقص با موسیقی هستند، shadowboxing و swordplay تمرین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shanghai Shili Swordplay Club is a school focus on promoting, popularizing, advocating the culture of swordplay.
[ترجمه گوگل]باشگاه شمشیربازی شانگهای شیلی یک مدرسه متمرکز بر ترویج، محبوبیت و حمایت از فرهنگ شمشیربازی است
[ترجمه ترگمان]باشگاه swordplay Shili شانگهای در زمینه ترویج فرهنگ، ترویج فرهنگ و حمایت از فرهنگ of تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No, really. Maybe we should all be practicing swordplay and crossbow technique, leaps and high jumps.
[ترجمه گوگل]نه واقعا شاید همه ما باید تکنیک شمشیر بازی و کمان پولادی، جهش و پرش های ارتفاع را تمرین کنیم
[ترجمه ترگمان]نه، واقعا شاید همه ما باید تمرین شمشیر و کمان داران رو تمرین کنیم، جهش و جهش بلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Will you draw on your secret principles of swordplay?
[ترجمه گوگل]آیا از اصول مخفیانه شمشیربازی خود استفاده خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]میشه قوانین secret رو اجرا کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Swordplay which fuses entertainment, leisure, body - building together is appreciated by the office white - collared workers.
[ترجمه گوگل]شمشیربازی که سرگرمی، اوقات فراغت، بدنسازی را با هم ترکیب می کند، توسط کارگران یقه سفید اداری قدردانی می شود
[ترجمه ترگمان]swordplay که سرگرمی، فراغت و ساختمان بدن را به هم متصل می کند توسط کارگران collared اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some practice shadowboxing and swordplay while others run, jog, walk or dance to music.
[ترجمه گوگل]برخی تمرین سایه‌باکسینگ و شمشیربازی می‌کنند در حالی که برخی دیگر می‌دوند، می‌دوند، راه می‌روند یا می‌رقصند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها shadowboxing و swordplay را تمرین می کنند در حالی که بقیه می دوند، می دود، راه می روند یا برای موسیقی رقص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are some shadowboxing and swordplay while others run, walk or dance with music.
[ترجمه گوگل]برخی از سایه‌باکسینگ و شمشیربازی وجود دارد در حالی که برخی دیگر با موسیقی می‌دوند، راه می‌روند یا می‌رقصند
[ترجمه ترگمان]برخی shadowboxing و swordplay وجود دارد در حالی که دیگران می دوند، راه می روند یا با موسیقی می رقصند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Molly: I met a desperado cowboy at swordplay class.
[ترجمه گوگل]مولی: در کلاس شمشیربازی با یک گاوچران مستأصل آشنا شدم
[ترجمه ترگمان]من یه کابوی desperado رو تو کلاس شمشیر بازی دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I met a desperado at swordplay class.
[ترجمه گوگل]در کلاس شمشیربازی با یک مستأصل آشنا شدم
[ترجمه ترگمان]من یه جنایتکار رو تو کلاس شمشیر بازی دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sabreplay, swordplay, spear play and cudgel play all have their own set patterns.
[ترجمه گوگل]سابربازی، شمشیر بازی، نیزه بازی و نوازندگی همگی الگوهای خاص خود را دارند
[ترجمه ترگمان]Sabreplay، swordplay، بازی نیزه و چماقی همه دارای الگوهای مشخص خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Swordplay Alliance is a group of schools that teach various forms of sword fighting.
[ترجمه گوگل]Swordplay Alliance گروهی از مدارس است که اشکال مختلف مبارزه با شمشیر را آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان]اتحاد swordplay گروهی از مدارس است که انواع گوناگون مبارزه با شمشیر را آموزش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some are perform ing swordplay.
[ترجمه گوگل]برخی در حال انجام شمشیر بازی هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها swordplay را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The amphitheater was a sealed off round structure . Swordplay, wresting, gladiatoral and other contests were held there.
[ترجمه گوگل]آمفی تئاتر یک سازه گرد مهر و موم شده بود مسابقات شمشیربازی، کشتی، گلادیاتور و غیره در آنجا برگزار می شد
[ترجمه ترگمان]آمفی تئاتر دارای ساختار گردی بود که روی آن مهر و موم شده بود swordplay، wresting، gladiatoral و دیگر مسابقات در آنجا برگزار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So through teaching practice I come to master the three steps on Elementary Swordplay teaching.
[ترجمه گوگل]بنابراین از طریق تمرین آموزش، به سه مرحله آموزش شمشیربازی ابتدایی تسلط پیدا می کنم
[ترجمه ترگمان]از این رو، من از طریق تدریس به سه مرحله آموزش ابتدایی swordplay می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبارزه (اسم)
battle, combat, struggle, championship, swordplay

زور ازمایی (اسم)
match, swordplay

فن شمشیر بازی (اسم)
swordplay

سخمه زنی (اسم)
swordplay

انگلیسی به انگلیسی

• fencing, art of fighting with swords
swordplay is the activity and skill of fighting with swords.

پیشنهاد کاربران

بپرس